ادامه پرسش و پاسخ درباره ادله برخی منحرفان درباره جواز قمه زنی:
• بعضی میگویند اینگونه مسائل را باید در حوزه عشق دانست و ربطی به عقل ندارد!؟ آیا امکان دارد جایگاه «عشق و محبت» و «عقل و معرفت» را در دین روشن کرد؟
ـ محبت، میان بُرترین راه برای رسیدن به خدا است. ما از محبّت راهی نزدیکتر نداریم. هر چه ایمان، قویتر باشد، محبت بیشتر میشود. { والّذینَ آمَنوا اَشدُّ حُبّاًّ لله (126)} اصلاً این محبت خدا بحث بسیار بزرگ است... اگر محبت خدا در دلی جا بگیرد، آن دل دیگر چیزی نمیبیند. «اَلمُحَبّه نارٌ تُحرِقُ ما سِوَی المَحبُوب»؛ محبت همانند آتشی است که ماسوایِ محبوب را میسوزاند؛ دیگر غیر از محبوب چیزی نمیماند.
... اگر بخواهیم محبت ما نسبت به خدا زیاد شود، باید کاری کنیم که معرفت ما زیاد بشود. حالا چه کنیم تا معرفتِ ما زیاد شود تا در نتیجه محبّت، زیاد بشود؟ حضرت [امام صادق(ع)] جواب را میدهد؛ حضرت فرمود: «لا یَقبَلُ اللهُ عملاً إلا بِمَعرِفَه؛ (127)خدا عملی را قبول نمیکند مگر با معرفت». اینکه خیال کنی هر کاری بکنی، خدا قبول میکند، نه! انسان باید عاقل باشد.
یک کسی خدمتِ حضرت صادق (ع) رسید و گفت: یابن رسول الله! ما یک همسایهای داریم که میخواهم ذکر خیرش را بکنم. «انَّ لی جَاراً ... کثیر الصّلاه،ِ کثیرَ الصَّدَقَه، کثیرَ الحجِّ»؛ زیاد نماز میخواند، زیاد مکّه میرود و زیاد هم پول خرج میکند. بعضیها این کارها را می کنند و در کنار آن یک کارهای دیگر هم میکنند. امّا این طفلک، کارهای دیگر هم نمیکرده است. حضرت فرمودند: «لا بأسَ بِهِ»: آدم بدی نیست! این شخص توقع داشت که حضرت صادق (ع) بگوید: به به! یک همچین شخصی کجاست؟ بلند شو همین الآن برویم و اذن دخول بخوانیم و وارد بشویم! حضرت فرمود: «یا اسحاق! کَیفَ عَقلُهُ؟» ـ اسم راوی اسحاق بن عمّار است ـ حضرت فرمودند : عقلش چطور است؟ فقط مقدسمآب است یا از اسلام چیزی فهمیده است؟ میگوید من هم دیدم در مقابل امام زمان نمیشود دروغ گفت؛ گفتم: «جُعِلتُ فِداک لَیسَ لَهُ عقلٌ»؛ آقا قربانت بروم! این عقلی که شما میگویید، این شخص ندارد.
حضرت هم فرمودند: «لا ینتفع بذلک منه» حضرت فرمودند: به خاطر این بیعقلیاش از اعمالش بهرهای نمیبرد.
این حدیث در کافی است. باید این حدیث را به چند زبان ترجمه کنیم و سرافراز شویم؛ ببینید که دین ما چقدر دین عمیقی است! یک عدّه خیال میکنند اگر ظاهری درست کردیم، دیگر کار تمام شد. نه آقا! دین خیلی عمیق است. (128)
«لا یُقبَلُ اللهُ عَمَلاً الّا بِمَعرِفَه» (129)خدا عملی را قبول نمی کند مگر با معرفت. (130)
هدایتی که خداوندِ متعال آن را به همگان مرحمت کرده است، مقدّمات آن را در وجودِ خودِ شخص گذاشته است. که آن عبارت از «عقل» باشد. اگر عقل نبود، خداوند متعال پیغمبر(ص) نمیفرستاد و قرآن نازل نمیشد. (131)
ما کجا بودیم کان دیّان دین عقل میکارید اندر ماء و طین
خداوند نعمتِ عظمای عقل را مرحمت فرموده و در مقابل آن تکلیف از ما خواسته است... خدا اوّل در ما عقل گذاشته و به همین خاطر از ما تکلیف خواسته است. پیغمبر فرستاده و امام منسوب کرده است؛ کتاب نازل کرده است. { انّا هَدَیناهُ السّبیلَ اِمّا شَاکراً و اِمّا کفوراً } این هدایت بر همگان عرضه شده است. (132)
• یعنی رفتارهایی که از سر عشق از انسان سر میزند، اگر دلیل عقلی نداشته باشد، مورد تأیید دین نیست؟!
ـ اسلام، در عین اینکه دل را قبول دارد، عشق و سیر و سلوک را قبول دارد، هرگز حاضر نیست عقل و فکر و استدلال و منطق را تحقیر کند. برای عقل و فکر و استدلال و تعقل، نهایت احترام را قائل است. (133)
اسلام می گوید ولو به وجود خدای یگانه اعتقاد داشته باشی، ولی آن اعتقادی که ریشهاش خواب دیدن است، ریشهاش تقلید از پدر و مادر یا تأثیر محیط است، مورد قبول نیست. جز تحقیقی که عقل تو با دلیل و برهان مطلب را دریافت کرده باشد، هیچ چیز دیگر را ما قبول نداریم. (134)
خود قرآن دائماً دم از تعقل می زند؛ (135) گذشته از این، وقتی شما کتابهای حدیث را باز کنید، اولین بابی که می بینید، «کتاب العقل» است. موسی بن جعفر (سلام الله علیه) تعبیری فوق العاده عجیب دارد، میفرماید: خدا دو حجت دارد، دو پیغمبر دارد: یک پیغمبر درونی که عقل انسان است و یک پیغمبر بیرونی که همان پیغمبرانی هستند که انسانند و مردم را دعوت کردهاند. خدا دارای دو حجت است... و اگر انبیاء باشند و عقل نباشد، باز انسان راه سعادت خود را نمی پیماید. (136)
• خوب ممکن است این حالت عشق و محبت، بهصورت ناگهانی در عزای امام حسین(ع) برای عزادار ایجاد شود و منجر به این رفتارها شود؛ شبیه عشقی که در کربلا از امام حسین(ع) تجلّی پیدا کرد.
ـ «محبت» که عبارت است از تمایل پیدا کردن و راغب بودن به چیزی که موجب لذت و راحتی انسان میگردد، زاییده معرفت و ناشی از ادراک آن چیز است. از این رو کشش و تمایلی که در عالم جمادات وجود دارد مثل آهن و آهنربا، جاذبه زمین و... چون ظاهراً ناشی از معرفت و ادراک نیست، محبت نامیده نمیشود. و نیز هرچه معرفت بیشتر باشد، محبت افزونتر می شود چنانکه هرچه کمال و موجبات لذّت در محبوب بیشتر شود، محبت پررنگتر میشود؛ { والّذینَ آمَنوا اَشدُّ حُبّاًّ لله (137)
چیزی که امام حسین(ع) را وادار کرد در روز عاشورا از همه چیز بگذرد، اسیر الکربات (138)گردد و هر مصیبت و اندوهی را تحمل کند، فقط عشق به خدای متعال بود و این عشق چیزی نبود که ناگهان و در حادثه سفر کربلا پیدا شده باشد. بلکه در تمام دوران حیات آن حضرت این عشق وجود داشت و حادثه عاشورا در حقیقت ثمره و محصول این عشق و ارادت بود. مناجاتهایی که از آن حضرت در دسترس ما وجود دارد مخصوصاً دعای عرفه، گویای این عشق و ارادت و نفوذ آن در اعماق وجود آن حضرت است. (139)
• اینکه بعضی، از اظهار نظر درباره مسائلی چون قمهزنی اِبا میکنند و آن را خارج از حوزه مسائل شرعی میدانند، به چه خاطر است؟
ـ حضرت آیت الله مظاهری(حفظه الله) درباره این گفته قمهزنها که میگویند: «این کارها نزاع عقل و عشق است» یا «این امور در محدوده فقه نیست!» میفرمایند: اینگونه بیانها که نظیر آن را هم، اینجانب در کتاب «جهاد با نفس» نقل کردهام، فرار از جواب است و چون مسئله، یک مسئله فقهی است، باید فقیه پاسخ آن را بدهد. (140)
-------------------
پاورقی ها و استنادات این بخش:
126. بقره، آیه 165
127. الکافی، جلد 1، صفحه 24
.128 استاد فاطمی نیا، شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره، ص 186
129. الکافی، جلد 1، صفحه 24
130. استاد فاطمی نیا، شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره، ص209و213
.131 همان، ص 190
.132 همان، ص 187
.133 شهید مرتضی مطهری، انسان کامل، ص 186
.134 همان، ص 153؛ تحت عنوان: «اصالت معرفت عقلی در اسلام»
.135 در کتاب تحف العقول، ص 383، حدیثی از حضرت موسى بن جعفر (علیهماالسلام) نقل شده که حضرت در تبیین جایگاه عقل میفرمایند: خداوند تبارک و تعالى در قرآن «اهل عقل و فهم» را بشارت داده، فرموده: { فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ }(زمر، آیه 18).
هشام! خداى عز و جل بوسیله عقل حجتها را بر مردم تمام کرده، و با بیان (کتب آسمانى) به آنها ابلاغ کرده، و با راهنمایان (و پیامبران) به خداوندىِ خود راهنمائیشان کرده، فرموده: { وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ إِلَى قَوْلِهِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ }(بقره، آیه 163 و 164).
حضرت در ادامه به آیات نحل، آیه 12؛ زخرف، آیه 1 تا 3؛ روم، آیه 24؛ انعام، آیه 32؛ قصص، آیه 60؛ صافات، آیه 136 تا 138؛ عنکبوت، آیه 43؛ بقره، آیه 17؛ انفال، آیه 22؛ لقمان، آیه 25؛ انعام، آیه 116؛ انعام، آیه 37؛ سبا، آیه 13؛ ص، آیه 24؛ هود، آیه 40؛ بقره، آیه 269؛ ق، آیه 37؛ لقمان، آیه 12 استناد و همراهی عقل و علم را تبیین و محوریت عقل در دین را اثبات میفرمایند.
.136 شهید مرتضی مطهری، انسان کامل، ص 154
137. بقره، آیه 165
138. اسیر گرفتاریها
.139 حضرت آیت الله جوادی آملی، حماسه و عرفان، ص 25
140. خون موعود، 130 پرسش و پاسخ پیرامون امام حسین(علیه السلام) از حضرت آیت الله العظمی مظاهری، ص 59
همین مطلب را در این آدرس هم می توانید ببینید: http://abarcooh.blogfa.com/post-27.aspx