قمه زنی، بدعتی که مانع ترویج مذهب حقه تشیع است!
روایت یکی از نویسندگان کتاب دست پنهان از روند تهیه کتاب
تبیین، سایت خبری- تحلیلی انجمن فارغ التحصیلان موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) حوزه علمیه قم: در روزی که جمعیت عظیمی از شیعیانی که تحت تأثیر تبلیغات قمه زنی قرار گرفته و قمه زنی می کردند، بیش از 80 شبکه تلویزیونی به طور مستقیم در این مراسم حضور داشتند و فیلم تهیه می کردند.
یکی از دست اندرکاران تهیه کتاب دست پنهان در گفتگو با خبرنگارتبیبن اظهار داشت: سال 83 بود که به دلیل تبلیغات زیاد برخی از افراد سکولاری که دلبستگی به انقلاب اسلامی نداشته و روششان نشان داده است که با عنوان دلسوزی ضربه به تشیع زده اند، بعد از تعطیلی 15 ساله بدعت قمه زنی، در یکی از شهرهای شمال استان فارس و کم کم در دیگر شهرها دوباره قمه زنی به راه افتاد و ترویج شد. و شبکه مروج قمه زنی به قدری گسترده عمل می کرد که قابل باور نبود.
وی با بیان اینکه حتی در شهر مذکور عده ای از اصلاح طلبان که قاعدتا باید مخالف آن می بودند، نیز از قمه زنی حمایت می کردند ،ادامه داد: کم کم در شهرهای مختلف ایران در حال گسترش و رواج بود و هرچند بسیاری از مردم از روی اخلاص و عشق به امام حسین(ع) انجام می دادند، اما رسانه های ضد انقلاب و ضد شیعه درسراسر دنیا از بی بی سی و سی ان ان و دیگر شبکه های بین المللی گرفته تا سایت های وهابی به بازتاب مسأله قمه زنی در ایران ، عراق، افغانستان، پاکستان و هندوستان پرداختند.
عضو کانون طلوع با اشاره به اینکه چند نفر با دست خالی تصمیم به مقابله با این شبکه عظیم گرفتیم، ابراز داشت: در سال 84 جزوه ای با عنوان نور عزا در شهر مذکور توزیع شد که حاوی فتوای 20 نفر از بزرگان معاصر و فقهای مشهور شیعه بود و در تیراژ بالا منتظر شد و همزمان در اینترنت نیز پایگاه هایی راه اندازی شد و از نظر فقهی حرمت آنها برای مردم بازگو شد.
وی با اشاره به اینکه مروجین قمه زنی برای رسیدن به مقاصد شوم خود از دروغ و تحریف استفاده می کردند، ابراز داشت: در سال بعد جزوه ای با عنوان طریق عزا همراه با دست خط مراجع به زحمت تهیه کردیم و با هماهنگی و تأیید برخی از بزرگان حوزه آن را به شهرهای مختلف کشور ارسال داشتیم. هرچند پولی نداشتیم اما با کمک خیرین جمع آوری کرده و این جزوات را تهیه می کردیم.
فارغ التحصیل موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) ادامه داد: با حمایت برخی از بزرگان حوزه و تلاش تعدادی از دوستان قرار شد کتابی در این زمینه منتشر کنیم، لذا علاوه بر سایت ها، شبکه ها نیز رصد شد و در این بین متوجه شدیم سه گروه عمده مسیحی های تندرو ضد اسلام، وهابیون و غربگرایان روشنفکرنما کسانی هستند که به نوعی در جلوه دادن شیعیان به عنوان افرادی متعصب بی فکر تلاش می کنند.
وی با اشاره به زحمات کشیده شده در چاپ خصوص چاپ کتاب دست پنهان اظهار داشت: با یک جستجوی کامل توانستیم سند بیش از 75 فتوا از زعمای شیعه را در صد سال اخیر در خصوص حرمت قمه زنی پیدا کردیم.
عضو کانون طلوع ادامه داد: در سالهای 86 و 87 توسط طیف طرفدار قمه زنی کتابچه های مختلفی چاپ و در شهرهای مختلف کشور و به زبان های فارسی و عربی به طور گسترده انتشار یافت و در آن 180 نفر از علما را ذکر کرده بودند که فتوا به جواز قمه زنی داده اند، در حالیکه با تتبع و جستجوی کامل ما مشخص شد که بیش از 150 مورد از فتاوای استناد شده، از اساس دروغ و تحریف بوده است. حتی دستخط مربوط به آیت الله بهجت را آورده بودند که فتوا به جواز داده بودند، در حالیکه در تحریفی آشکار و با استفاده از فتوشاپ قسمت های مختلف فتوا را حذف کرده و با کنارهم قرار دادن الفاظ دلخواه، نتیجه مورد نظر خود را به دیگران القا می کردند که البته ما نیز تنها و با دست خالی اما تلاش زیاد با انتشار کتاب دست پنهان وتهیه یک سی دی که در آن حتی از آیت الله بهجت به صورت حضوری در خصوص فتوای سیدابوالحسن اصفهانی سئوال شده بود ، انتشار دادیم و در مقابل این دروغگوئی ها و تحریف های ناجوانمردانه که تیشه به ریشه درخت تشیع می زد، ایستادگی کردیم.
وی با اشاره به تجدید چندباره این کتاب افزود: در خصوص چاپ این کتاب باید از آقای رسائی که ان زمان مدیرکل ارشاد استان قم بوده و همچنین از دفتر فرهنگی فخرالائمه و همچنین از آقایان حاج علیرضا و حاج احمد پناهیان به خاطر حمایت هایی که برای چاپ این کتاب کردند، تشکر نمایم.
وی با اشاره به اینکه هزینه چاپ و انتشار کتاب کم کم از خیرین جمع آوری شد، ادامه داد: اما در عین حال دوستان تهیه کننده کتاب، کتاب را حتی به مبلغ کمتر از قیمت تمام شده به موسسات و افراد ارائه می کردند تا ترویج شود و اتفاقا این کتاب نه تنها در ایران بلکه با انتشار آن در افغانستان و پاکستان نیز تا حدی تأثیرگذار بود.
فارغ التحصیل موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با اشاره به سوء استفاده دشمنان از مراسم قمه زنی شیعیان و حتی توهین های بسیار زشت و زننده و مقایسه آنها با حیوانات و حتی پست تر دانستن شیعیان از حیوانات، ادامه داد: در سایت ها و شبکه های مختلف گوشه هایی از این تصاویر با نام شیعه آورده می شود و همین مسأله سبب شده اسلامی که در غرب در حال پیشرفت است، از نوع تشیع نباشد، یعنی افراد حاضر بودند مذهب وهابیون متعصب خشک مغز را بپذیرند، اما مذهب استدلالی، منطقی و مستدل شیعه را به خاطر این چهره زشتی که از آن به نمایش گذاشته بودند، نمی پذیرفتند.
وی با اشاره به اینکه قمه زنی یک نوع بدعت بوده که از مراسم تصلیب مسیح وارد دین شده است، اظهار داشت: یعنی حکم اولی قمه زنی حرمت است و اگر علما وهن به مذهب بودن را نیز بیان می کنند، ناظر به حکم ثانوی قمه زنی است.
وی با اشاره به اینکه در سال 88 ، کتاب با ویراست جدید دوباره منتشر شد ادامه داد که در این ویراست بیش از 50 شبهه وارد شده در خصوص قمه زنی و ... به دقت پاسخ داده شده است و البته عکس هایی نیز اضافه شد. حدود 200 هزار نسخه از این کتاب تنها در سال 87 انتشار یافت و مورد استقبال بسیار خوب افراد قرار گرفت.
عضو کانون طلوع افزود: آمارهای نیروی انتظامی در سال 88 نشان داد که در برخی شهرستان ها بیش از 80 درصد از میزان قمه زنی کاهش یافته است، با وجود اینکه تبلیغات افراد طرفدار قمه زنی بیشتر شده بود.
وی با اشاره به اینکه در این کتاب 11 دلیل به عنوان ادله حرمت قمه زنی عنوان شده است، خاطر نشان کرد: تمام فقهای زعیم شیعه، قمه زنی را حرام می دانند.
عضو کانون طلوع همچنین اظهار داشت: جناب آقای مهدی مسائلی نیز کتابی بسیار مناسب و خوب با عنوان " قمه زنی، بدعت یا سنت" را نوشت که بسیار زیبا بوده و ما نیز با او در ارتباط بودیم تا علاوه بر اینکه مکمل یکدیگر باشیم، موازی کاری نکنیم.
جهت دانلود کتاب قمه زنی، بدعت یا سنت اینجا کلیک کنید
وی در پایان خاطر نشان کرد: بی شک اگر عنایت خداوند متعال نبود ، این کار با توجه به محدودیت توان و امکانات ما هرگز نمی توانست موفق شود.
جهت دانلود کتاب دست پنهان اینجا کلیک کنید
لازم به ذکر است به درخواست مصاحبه شونده، نام او در متن خبر ذکر نشد. منبع انجمن فارغ التحصیلان موسسه
تحلیل ها و خبرهایی خواندنی در همین باره:*متن کامل کتاب دست پنهان در نقدقمه زنی+عکس دست نوشته های علمای عظام شیعه *پاسخ های فقهی به شبهات صانعی و دیگر طرفداران قمه زنی از لسان علمای بزرگ شیعه
*عکاس لهستانی:محرم فقط قمهزنی نیست
*مخالفت با نظر مراجع در یک شبکه شیعی + فیلم
*BBC مروج قمهزنی بین شیعیان است
*تداوم حمایت از قمه زنی در رسانه های دولت انگلیس
*میزگرد VOA برای تطهیر و ترویج قمه زنی در بین شیعیان
*کاهش شدید قمه زنی در خمینی شهر اصفهان
*توضیحات دوباره آیتالله وحید خراسانی درباره قمه زنی و عزاداری
*مخالفت جدی علمای بزرگ شیعه ازصدسال پیش با هرنوع بدعت و وهن وعمل مضربه نام عزاداری
*متنی مستند:سایقه جدی تحریم قمه زنی توسط علمای بزرگ شیعه*متن فتاوای علمای جامعه مدرسین در سایت جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه قم
نوشته شده در چهارشنبه 92/8/22ساعت 2:16 صبح  توسط عزادار حسینی
نظرات دیگران()
دانلود نرم افزار دست پنهان درمحکومیت قمه زنی
نرم افزار بسیار جالب و مفیدی با عنوان دست های پنهان در مورد ماهیت قمه زنی و سو استفاده هایی که از این عمل در سایت ها و رسانه های بیگانه و تبلیغ علیه اسلام و شیعه صورت می گیرد. این نرم افزار شامل تعداد زیاد تصویر از قمه زنی و واکنش آن در تبلیغات سو علیه اسلام با سند به نمایش در آمده است همچنین فتوای تمامی مراجع تقلید در محکومیت عمل قمه زنی آورده شده به همه دوستان دانلود و استفاده از این نرم افزار پیشنهاد می گردد. برای استفاده از این برنامه کافیست پس از دانلود از حالت فشرده خارج شده و بر روی رایانه شما نصب گردد و سپس اجرا گردد.
دانلود نرم افزار با حجم 7 مگابایت
مستند دست پنهان / قمه زنی
مستند دست پنهان / لینک مستقیم دانلود
در خصوص مستند ” دست پنهان ” می توان گفت که درباره تاریخچه ، نتایج قمه زنی و نظر مراجع تقلید در این باره منتشر شده است. این مستند که پژوهشی درباره پیدایش قمه زنی در دوره صفویه، سوء استفاده شیعه ستیزان و عوامل تفرقه افکن وهابی از این موضوع و نیز فتوا و برخورد مراجع و علمای شیعه درباره قمه زدن است.
این مستند در ابتدا به تاریخچه قمه زنی و سیر تاریخی مبارزه علمای شیعه با انحرافات در عزاداری ها پرداخته است. پس از آن در این مستند به صدور فتوای امام خمینی (ره) در خصوص منع قمه زنی و حمایت های فکری علما و روحانیونی از جمله آیت الله سید محمد باقر صدر و آیت الله مرتضی مطهری، از فتوای امام خمینی (ره) اشاره می کند.
در ادامه به حکم حکومتی آیت الله خامنه ای درباره قمه زنی می پردازد و به صورت اجمالی به چندین فتوا از علمای بنام مانند آیت الله العظمی اراکی، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، آیت الله العظمی فاضل لنکرانی، آیت الله العظمی مظاهری، آیت الله نوری همدانی و … در زمینه قمه زنی و به حمایت از حکم و فتوای مقام معظم رهبری پرداخته می شود.
مدت زمان : قسمت اول 19 دقیقه، قسمت دوم 5 دقیقه
کاری از : دفتر فرهنگی فخر الائمة علیهم السلام [به سفارش اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم]
دانلود با فرمت (حجم کل : 97 MB )
دانلود بخش اول
دانلود بخش دوم
دانلود نسخه مخصوص موبایل – 3gp (حجم کل : 23?5 MB )
متن کامل کتاب دست پنهان:
نوشته شده در چهارشنبه 92/8/22ساعت 2:12 صبح  توسط عزادار حسینی
نظرات دیگران()
• به نظر میرسد رواج اینگونه رفتارها در عزاداری امام حسین(ع) عادی نیست؛ زمینه گسترش آن در جامعه چیست؟
- برخى کارها در ارتباط با مراسم عزادارى ماه محرّم دیده شده است که دستهایى به غلط، آن را در جامعه ما ترویج کردهاند. کارهایى را باب مىکنند و رواج مىدهند که هر کس ناظرِ آن باشد، برایش سؤال به وجود مىآید. به عنوان مثال، در قدیمالایام بین طبقهى عوامالنّاس معمول بود که در روزهاى عزادارى، به بدن خودشان قفل مىزدند! البته، پس از مدتى، بزرگان و علما آن را منع کردند و این رسمِ غلط برافتاد... قمه زدن نیز همینطور است. (177)
شهید مطهری نیز گسترش این رفتارها را معلول روحیه مردم میداند؛ ایشان در این رابطه میگوید:
قمهزنی و بلند کردن طبل وشیپور از ارتدوکسهای قفقاز به ایران سرایت کرد و چون روحیه مردم برای پذیرفتن آنها آمادگی داشت، همچون برق در همه جا دوید. (178)
• میگویید دشمن از قمهزنی بر ضد تشیّع استفاده میکند؛ میشود چند نمونه از آن را بگویید؟
- اجازه دهید در پاسخ به این سوال، خاطرات چند تن از علما و صاحبنظران جهان اسلام را، از دستهای پنهانی که ترویج اینگونه رفتارها را در کشورهای اسلامی بهعهده داشتهاند، بشنویم؛
1. عراق
علامه محمد جواد مغنیه، از علمای بزرگ عراق، در کتاب تجارب خود، بحثی دارد تحت عنوان «کفنهایی برای زندهها»؛ هنگامی که از عالمی فلسطینی درباره نظر علمای فلسطین نسبت به شیعه سوال میکند، مینویسد:
همانا سبب اصلی این تفرقهای که میان مسلمین ایجاد شده است، استعمار و ایادیش هستند؛ بدین طریق که آنها دائما مسلمانان را با هر وسیلهای که شده تحریک و تجهیز نموده و در مقابل هم قرار میدهند. از جمله این راهها، این بود که دولت انگلیس در ماه محرم، هزار کفن به قمهزنان هدیه نمود و هنگامی که دولت آمریکا از آن با خبر شد، برای آن که فرصت را از دستندهد، دو هزار کفن به آنها هدیه نمود. (179)
در خصوص نقش سفارتهای کشورهای استعماری در ورود و گسترش اینگونه سنتها به کشورهای اسلامی ـ از جمله عراق ـ منتشرشده است، در اینجا به سندی که محقق و جامعهشناس عراقی «ابراهیم الحیدری» در کتاب Sozioloyie آورده است، اشاره میکنیم:
سفیر انگلیس در بغداد بعد از جنگ جهانی دوم و همزمان با کاهش مواد غذایی و افزایش قیمتها در بازار، مقدار زیادی چای و سیگار مورد نیاز هیئتها و مجالس عزاداری را از طریق شخص ثالثی به بعضی از مسؤولین هیئتها تقدیم کرد؛ جالب اینکه به این هیئتها مقدار زیادی پارچه سفید هم برای استفاده در مراسم قمهزنی داده شد. (180)
دکتر تیجانی نیز در کتاب «اهل بیت(ع)؛ کلید مشکلها» در اینباره مینویسد:
یکی از علمای گذشته میفرمود : شمشیرهایی که در گذشته شیعیان آن را در برابر ظالمان بلند میکردند، امروز برای زدن به سرهای خود، از آن استفاده میکنند. تاجایی که انگلیسیها مقدار زیادی شمشیر، در میان دستههای عزاداری ـ در کربلا ـ تقسیم میکردند. (181)
2. جمهوری آذربایجان
کسى که با مسائل کشور شوروى سابق و این بخشى که شیعهنشین است ـ جمهورى آذربایجان ـ آشنا بود، مىگفت: آن زمان که کمونیستها بر منطقهى آذربایجان شوروى سابق مسلّط شدند، همهی آثار اسلامى را از آنجا محو کردند. مثلاً مساجد را به انبار تبدیل کردند، سالنهاى دینى و حسینیهها را به چیزهاى دیگرى تبدیل کردند و هیچ نشانهاى از اسلام و دین و تشیّع باقى نگذاشتند. فقط یک چیز را اجازه دادند و آن، قمه زدن بود! دستورالعمل رؤساى کمونیستى به زیردستان خودشان این بود که مسلمانان حق ندارند نماز بخوانند، نماز جماعت برگزار کنند، قرآن بخوانند، عزادارى کنند، هیچ کار دینى نباید بکنند؛ اما اجازه دارند قمه بزنند! چرا؟ چون قمه زدن، براى آنها یک وسیله تبلیغ بر ضدّ دین و بر ضدّ تشیع بود. بنابراین، گاهى دشمن از بعضى چیزها، این گونه علیه دین استفاده مىکند. هر جا خرافات به میان آید، دین خالص بدنام خواهد شد. (182)
3. بنگلادش
یکی از علمای مجتهد بنگلادشی که زمانی از شاگردهای ما بودهاند، برای من گفت: علت اینکه بنگلادش از پاکستان جدا شد، این بود که بنگلادش کاملا سنّینشین بود، اما در پاکستان فرهنگ شیعه غلبه دارد... ولی رفته رفته پیشرفت مذهب تشیّع در آنجا شروع شد. او میگفت شیعه مقداری در آنجا اوج گرفت. گروهی(؟!) از پاکستان به بنگلادش آمدند؛ بهعنوان اینکه شیعه دارد پیشرفت میکند، پس باید اقامه شعائر حسینی هم در اینجا به نحو احسن و اکمل انجام بپذیرد!
برخی پاکستانیها در عاشوراء از این زنجیرهایی که سرش چاقو دارد به پشت خود میزنند؛ ایشان برای من گفت: یک وقت دیدیم پیشرفت تشیّع توقف کرد. متوجه شدیم که علت آن، اینگونه کارهاست. (183)
4. ایران
اینکه من میگویم دست بیگانگان در میان است، شخص ثقهای نقل کرد؛ گفت در مشهد در یکی از سالها،یک وقت دیدیم، از طرف یکی از سفارتخانههای خارجی آمدند، قمههای نو در میان بعضی عزاداران تقسیم میکنند؛ همهاش سفید؛ برّاق؛ یک شکل!
آیا این سفارتخانه خارجی دلش برای ما سوخته که عزاداری کنیم؟! یا اینکه میخواهد اینها را نشان بدهد و بگوید: اینها وحشی هستند؟![بیگانگان] برای اینکه اسلام را خرافی جلوه دهند، و نسل فرهیخته دانشمند را از اسلام دور کنند، میآیند خرافات را مخلوط میکنند؛ مسائلی که جزء دین نیست، جزء دین میکنند؛ در عزاداریها دخالت میکنند؛ شکل عزاداری را عوض میکنند.
مسئله قمهزنی که در هیچ زمانی در زمان معصومین نبوده، میآیند این را رایج میکنند، تا مردم را در نظر بیگانهها خرافی جلوه دهند.
یک فیلم درست کردهاند در یکی از کشورهای خارجی، به نام فیلم «فتنه» در کشورهای مختلف نشان دادند؛ گفتند: بیائید تماشا کنید؛ ببینید مسلمانها ایناند: آدم کشند؛ خودزناند! فیلم مرکب از سه بخش بود... بخش سوم، منظره قمهزدنهاست؛ سر بچه را قمه میزند؛ خودش را قمه میزند، لباس سفیدشان، تمام مملو از خون نشان میدهد!
عزاداری سیدالشهداء از افضل قربات است؛ کیمیاست؛ وسیله حل مشکلات است؛ اما کاری که مردم را از اسلام دور نکند... (184)
------------------
پاورقی ها واستنادات این بخش:
177. بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع روحانیون استان «کهگیلویه و بویراحمد» در آستانهى ماه محرم17/03/1373
178. طبق گفته شهید مطهری، تیغ زنی، زنجیر زنی، حمل نشانه (صلیب)، زدن طبل و شیپور و ... اکنون نیز به همین شکل در منطقه لورد (Lourdes) سالیانه در سالروز تصلیب ادعایی مسیح، برگزار میشود. (بنگرید به: شهید مرتضی مطهری، جاذبه و دافعه علی(علیه السلام)، ص 154)
179. «إنّ السبب لهذه التفرقه هو الاستعمار و علماء الاستعمار یثیرونها و یغذّونها بکل وسیله ـ و من هذه الرسائل إنّ الانجلیز یهدون ألف کفن فی شهر المحرم للضاربین أنفسهم بالسیوف و السلاسل، و أرادت أمریکا أن لا تفوتها الفرصه فأهت هؤلاء ألفی کفن» (محمد جواد مغنیه، تجارب، ص 449 و 450)
.Ibrahim Al ـHaidari, Sozioloyie. P. 176
181. دکتر محمد تیجانی، اهل بیت کلید مشکل ها، ترجمه سید محمد جواد مهری، ص 186
182 ـ بیانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع بزرگ مردم در صحن امام خمینى(ره) مشهد مقدس رضوى 01/01/1376
183. مصاحبه با آیت الله محمد هادی معرفت، عاشورا، عزاداری، تحریفات، ص 528 ؛ ص 519
184 . بخشی از سخنرانی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در حرم مطهر حضرت معصومه(سلام الله علیها)، نهم رمضان 1430
همین مطلب را در این آدرس نیز می توانید ببینید: http://abarcooh.blogfa.com/post-27.aspx
نوشته شده در چهارشنبه 92/8/22ساعت 2:5 صبح  توسط عزادار حسینی
نظرات دیگران()
• در بعضی از فتاوی علما، دلیل غیرشرعی بودن اعمالی مثل قمهزنی را «وهن» بودن آن دانستهاند؛ آیا روایاتی داریم که به دلیل وهن بودنِ رفتاری در نظر بیگانگان، حکم شرعیِ آن، تغییر کرده باشد؟
ـ [بله؛] دو سه مورد را به عنوان نمونه عرض میکنم؛
راجع به وهن در اجرای حدود، دیات و قصاص و...، بحثی است راجع به اهل ذمّه. در بعضی روایات آمده که ما دو نوع «اهل کتاب» داریم؛ یک نوع اهل ذمّهاند؛ یعنی پذیرفته شدهاند که در کشور اسلامی زندگی کنند و یک قسم معاهد است؛ یعنی در کشورهای غیر اسلامیاند، ولی عهد دارند با ما. خوب حالا اگر مسلمانی یکی از آنها را کشت، آن مسئلهای که در روایات آمده که دیه اهل کتاب 800 درهم است، راجع به آنهاست؛ نه راجع به کسانی که در سایر کشورهای اسلامی زندگی میکنند. روایت داریم که اگر موجب وهن بعیدالعهدِ اسلام بشود، باید دیه کامل بدهید. یعنی اگر جوری بشود که آنها راجع به اسلام، بدبین بشوند و در نتیجه تبلیغات سوء بکنند، باید دیه کامل به او پرداخت گردد.
مثال دیگر اینکه همه علما گفتهاند و روایات زیادی هم وجود دارد، که اگر یک مسلمانی در مناطق کفرنشین، مستوجب اجرای حدود شد، میگویند: حدود را در مورد او اجرای نکنید؛ چون موجب وهن اسلام میشود.
پس با این حساب، وهنِ اسلام در نظر دیگران، یک جنبه اساسی و محوری دارد و این یک هشداری است... مواظب باشید که ما نباید فقط داخل خودمان را لحاظ کنیم؛ چون مسؤولیت پخش اسلام در سرتاسر جهان را داریم.
ما که مسلمانیم ممکن است به بعضی مطالب، این قدر خو گرفته باشیم که دیگر در نظر ما وهن نباشد؛ یا ممکن است به حکمتش واقف باشیم، اما آن کس که در خارج است، شاید به حکمت قضیه واقف نباشد و به نظرش موهن جلوه کند.
این مسئله که نباید کاری کرد که دین، اسلام، قرآن و ائمه(ع) در نظر دیگران موهون شوند، این اصل است.
این دو سه مورد که عرض کردم به عنوان نمونه بود والاّ روح فقه ما و روح اسلام، این مطلب را به طور «اصلِ مسلّم» مطرح کرده.
نکتهای که می خواهم عرض کنم این است که، حالا اگر یک نوع اقامه شعائر برای ما قابل تحمل است، اما برای جهانیان قابل تحمل نیست و آن را زشت ببینند، ما داعی نداریم که این را در ملأ عام انجام دهیم. (141)
• یعنی توجه به «نگاه پیروان دیگر ادیان به رفتار ما» در اسلام یک عنصر اصلی است؟
- اجازه دهید جواب این سوال را در قالب خاطرهای از حجت الاسلام قرائتی ببینیم: «در یکى از شهرها با وجود توصیههاى مبلغین بزرگوار مبنى بر پرهیز از قمه زنى، مردم به خاطر اعتقادات خود دست برنمىداشتند. به ما گفتند به آنجا برویم و آنها را از این کار باز داریم. ایام ماه محرم بود و چون اعلام کرده بودند فلانى مىآید و مردم ما را در تلویزیون دیده بودند، در مسجد جمع شدند. وقتى وارد شدم گفتند: آقاى قرائتى! آمدهاى براى قمه زنى بگویى؟ گفتم: شغل من چیست؟ گفتند: تو معلم قرآن هستى. گفتم: به عنوان معلم قرآن قبولم دارید؟ گفتند: بله! قبولت داریم؛ ولى حرفی از قمه نزنى! فقط قرآن بگو! من روى تخته نوشتم:
{ بسم الله الرحمن الرحیم }
{ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ أَلیمٌ}(142)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! نگویید: «راعِنا»؛ بلکه بگویید: «اُنظُرنا»
«راعنا» را هم مىشود از ریشه «رَعَىَ» گرفت و هم از ریشه «رَعَنَ» . اگر از «رعى» گرفته شود به معناى «مراعات ما را بکن» است، ولى اگر از ریشه «رعن» گرفته شود، رعونت به معناى خر کردن است و «راعنا» یعنى «خرمان کن!»
وقتى که مسلمانان مىگفتند: «راعنا»، هدفشان مقدس بود و معناى «مراعاتمان کن» را اراده مىکردند، ولى یهودیها از این کلمه استفاده کرده و گفتند: مسلمانها به پیغمبرشان مىگویند: خرمان کن! در اینجا آیه نازل شد که:
{ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا}(143)
«اى کسانى که ایمان آوردهاید، «راعنا» نگویید بلکه «انظرنا» بگویید.»
یعنى کلمهاى را که دشمن از آن سوءاستفاده مىکند به کار نبرید. بعد از اینکه این آیه را تفسیر کردم، گفتم: شما که قمه مىزنید هدفتان مقدس است و به عشق امام حسین (ع) این کار را مىکنید. این کار امروز شما، مثل همان «راعنا» گفتنِ مسلمانان صدر اسلام است که دشمن از آن سوءاستفاده مىکرد و قرآن کریم با آیه مورد بحث به مسلمانان آن روز و امروز هشدار مىدهد که از هر کارى که دشمن از آن سوء استفاده مىکند پرهیز کنید. (144)
• اصلاً چه ضرورتی دارد که همه رفتارهای شیعیان، منطقی و بر اساس استدلال عقلی و دینی باشد؟
- علاقهمندان به اسلام واهلبیت(ع) باید توجه کنند که اسلام و قرآن، با استدلال و منطق همراه است. مکتب اهل بیت، با منطق و استدلال همراه است. اگر استدلال را از آن جداکردند و به جای استدلال، خدای نکرده چیزی را وارد کردند که از منطق دور است و جنبه خرافی دارد، این درست ضد استدلال عمل خواهد کرد. پس، یک ابزار اسلام برای گسترش و غلبه بر همه ادیان و جماعات و ملل و کشورها، عبارت از منطق است. (145)
• میشود معنی دقیق خرافه را مشخص کرد؟ چطور میتوانیم مصادیق آن را تشخیص دهیم؟
- آنچه که با کتاب و سنت متقن و معتبر ثابت شده، از دین است؛ چه حالا عقول بپسندند یا نپسندند. از این، حمایت و دفاع کنید.
آنچه که با دلیل معتبر ثابت نشده است و با مبانى و اصول دینى معارضه ندارد، دربارهى آن ساکت بمانید.
آنچه که با یکى از اصول دینى معارضه دارد و مدرک معتبرى ندارد، ردّش کنید؛ این مىشود خرافه، و معیار خرافه این است. (146)
• خوب! ممکن است کسی بگوید: ابراز احساسات نسبت به امام حسین(ع) و عزاداری در غم آن حضرت، روشهای مختلفی دارد؛ یک روش هم قمهزنی است...
-در خصوص عزاداری و مجالسی که به نام امام حسین(ع) برپا میشود، ما و هیچیک از دینداران نمیگوییم در این مراسم، هر کسی هر کاری میکند خوب است. چه بسا علمای بزرگ و دانشمندان بسیاری این کارها را ناروا دانسته و از آن جلوگیری کردهاند. (147)
عدّهاى قمه به دست بگیرند و به سر خودشان بزنند و خون بریزند! این کار را مىکنند که چه بشود؟! کجاى این حرکت، عزادارى است؟! البته، دست بر سر زدن، به نوعى نشانهى عزادارى است. شما بارها دیدهاید، کسانى که مصیبتى برایشان پیش مىآید، بر سر و سینه خود مىکوبند. این نشانهى عزادارىِ معمولى است. اما شما تابهحال کجا دیدهاید که فردى به خاطر رویکرد مصیبتِ عزیزترین عزیزانش، با شمشیر بر مغز خود بکوبد و از سرِ خود خون جارى کند؟! کجاى این کار، عزادارى است؟! (148)
قمه زدن، سنّتى جعلى است. از امورى است که مربوط به دین نیست و بلاشک، خدا هم از انجام آن راضى نیست. (149)
• اگر موضوع تا این حد مهم است، چرا برخی علمای قدیم با آن برخورد نمیکردند؟
- علماى سلف دستشان بسته بود و نمىتوانستند بگویند «این کار، غلط و خلاف است.» (150)
در زمان آیت الله بروجردی، در همین قم ایشان برخی از این شعائری که به عنوان عزاداری در قم انجام میشود را استنکار کرد. (151)آن وقت تمام رؤسای اینها (هیأتهایی که به اینکارها اقدام میکردند) رفتند خدمت آقای بروجردی و گفتند: ما در این دهه مقلّد شما نیستیم. من میگویم اگر اینها همه، با این کارهایشان، معنای حرفهایشان و لوازم آن و تالی فاسد (152)آن را فهمیده بودند، مصداق «الرَّادُّ عَلَیْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ» (153)میشدند. من اگر جای آقای بروجردی بودم، شدیداً آنها را طرد میکردم.
چطور جرأت میکنند به یک مجتهد جامعالشرایط اینگونه بیاحترامی کنند؟ که در واقع بیاحترامی به امام معصوم محسوب میشود.
مرحوم آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی نهیکردند مردم را از این کارها. میدانید چه کار کردند؟ نجفیها رفتند همین مشعلهایشان را پشت در خانه آقای سیّد ابوالحسن اصفهانی خالی کردند! که در نتیج آن، آقا سیّد ابوالحسن قهر کرد و آمد کربلا؛ در کوچ شیر و فضّه آنجا کربلاییها برای آقا خانه گرفتند و محافظ گذاشته بودند که نجفیها او را نزنند!
حالا ما این عوام را تصویب بکنیم؟! (154) این عوامی که بر مجتهدین وقت ـ که به عنوان رئیس مذهب شیعه مطرح هستند ـ اینگونه طغیان میکنند. آقای بروجردی رئیس مذهب بود؛ آقا سیّد ابوالحسن رئیس مذهب بود. آیا شما با امام صادق (ع)، همین کار را میکنید؟ خوب اگر این کار را با امام صادق (ع) بکنند، همهشان کافر میشوند؛ آقای بروجردی یَنطِقُ عَلی لِسانِ صادق (ع)؛ (155) آقا سیّد ابوالحسن یَنطِقُ عَلی لِسانِ باقر (ع). ای شیعهای که میگویی من دوست امام حسینم! چطور تو اهانت میکنی به این سیّد؟! اینها برای ما درد است. (156)
• پس چرا بعضی از علمای قدیم حتی حکم به جواز قمهزنی دادهاند؟
- آنچه از قول مراجع سلف(رحمهاللَّهعلیهم) نقل شده است، بیش از این نیست که اگر این کار ضرر معتنىبه (157) ندارد جایز است؟ آیا سبک کردن شیعه در افکار جهانیان، ضرر معتنىبه نیست؟ آیا مخدوش کردن محبّت و عشق شیعیان به خاندان مظلوم پیامبر(ص) و بخصوص شیفتگى بىحد و حصر آنان به سالار شهیدان(ع) را بد جلوه دادن، ضرر نیست؟ کدام ضرر از این بالاتر است؟ (158)
اگر قمه زدن، به صورت عملى انفرادى در خانههاى در بسته انجام مىگرفت، ضررى که ملاک حرمت است، فقط ضرر جسمى بود، ولى وقتى این کار «على رؤوس الاشهاد» (159)و در مقابل دوربینها و چشمهاى دشمنان و بیگانگان بلکه در مقابل چشم جوانان خودمان انجام مىگیرد، آن وقت دیگر ضررى که باید معیار حرمت باشد فقط ضرر جسمى و فردى نیست، بلکه مضرات بزرگ تبلیغى که با آبروى اسلام و شیعه سروکار دارد نیز باید مورد توجّه باشد. (160) امروز این ضرر، بسیار بزرگ و شکننده است و لذا قمه زدن علنى و همراه با تظاهر، حرام و ممنوع است. (161)
یک وقت بود در گوشه و کنار، چند نفر دور هم جمع مىشدند و دور از انظار عمومى مبادرت به قمهزنى مىکردند و کارشان، تظاهر ـ به این معنا که امروز هست ـ نبود. کسى هم به خوب و بدِ عملشان کار نداشت؛ چرا که در دایرهى محدودى انجام مىشد. اما یک وقت بناست که چند هزار نفر، ناگهان در خیابانى از خیابانهاى تهران یا قم یا شهرهاى آذربایجان و یا شهرهاى خراسان ظاهر شوند و با قمه و شمشیر بر سر خودشان ضربه وارد کنند؛ این کار، قطعاً خلاف است. امام حسین(ع)، به این معنا راضى نیست. من نمىدانم کدام سلیقههایى و از کجا این بدعتهاى عجیب و خلاف را وارد جوامع اسلامى و جامعهى انقلابى ما مىکنند؟! (162)
• یعنی میگویید آنهایی که در گذشته حکم به جواز قمهزنی دادهاند، دچار اشتباه شدهاند؟!
- میگویند مراجع تقلید گفتهاند قمهزدن جایز است... مراجع قدیم اجازه دادند، ولی شما میدانید تلویزیون اروپا دوازده بار قمه زدن ایرانیها را نشان داده و بعد یک دکتر روانشناس آنجا نشسته، گفته: شیعهها یک مَرَضی دارند نظیر خودکشی؛ خودشان را آزار میدهند. شیعهها یک مرض روانی دارند به نام خودآزاری؛ و اروپا به شیعه خندیده!
شما باید اینطور سؤال کنید: «ای مراجع تقلید! اجازه میدهید جوری عزاداری کنیم که اروپا به شیعه بخندد؟!» هیچ مرجعی اجازه نمیدهد. سؤال شما اشتباه بودهاست؛ سؤال کردهاید: اجازه میدهید در عزای امام حسین(ع) چند قطره خون بریزد؟ گفتهاند: جایز است.
شما بگویید: اجازه میدهید جوری عزاداری کنیم که اروپا به شیعه بخندد؟ هیچ مرجعی اجازه چنین کاری را نمیدهد. (163)
درست است که جمعی از بزرگان فقهای پیشین (قدّس الله اسرارهم) اجازه بعضی از این امور را در عصر خود ـ به دلایل خاصّی ـ دادهاند، ولی آنها هم اگر در عصر ما و شرایط زمانمان بودند بهیقین طور دیگری فتوا میدادند. (164)
درباره نقش «تغییر شرایط زمان و مکان» در «تغییر حکم مسائل شرعی» (165) دیدگاه حضرت امام(ره) جالب توجه است؛
زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. مسئلهای که در قدیم دارای حکمی بوده است، به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام، ممکن است حکم جدیدی پیدا کند؛ بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، همان موضوع اوّل که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است، که قهراً حکم جدیدی میطلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد...» (166)
• بعضیها در جواب این مطلب – که باید به برداشت بیگانگان نسبت به اعمالمان توجّه کنیم ـ میگویند: «اگر بخواهیم به حرف آنها توجه کنیم، آنها بعضی از واجبات دینی ما را هم مسخره میکنند؛ پس باید واجبات را هم کنار بگذاریم؟!»
- نکتهای که در این سوال مورد غفلت واقع شده، این است که، هیچ یک از انبیا برای عمل به عادات و آداب ابداعی خود مورد استهزا قرار نگرفته است! انبیا به جهت تبلیغ دین و احکام الهی به مردم، ازسوی کافران و ستمگران مورد تمسخر قرار میگرفتند، در حالی که ما به جهت عادات و رسوم ابداعی خود مورد استهزا هستیم.
اگر دشمن ما را به جهت عقاید و اعمال دینیمان مسخره کند، در برابر او میایستیم و کمترین توجهی نمیکنیم؛ اما رفتارهایی همچون قمهزنی در هیچ یک از روایات ما تایید نشده است؛ بلکه رسم و عادتی است که توسط خود مردم ابداع شده است، از این رو نمیتوان آن را از دین دانست. اگر دشمن، ما را برای گریهکردن بر سالار شهیدان مسخره کند، توجه نمیکنیم؛ زیرا اصل عزاداری و گریه برای امام حسین(ع) از دین است و در متنِ دین، به آنها توصیه شده است.
ما از ریشخند دشمن نمیترسیم، از بدنمایاندن اسلام به ملتها بیمناکیم؛ ما از آن می¬ترسیم که پافشاری ما بر برخی از اعمال بیریشه وابداعی، بهانه به دست دشمنان دهد وآنها با استفاده از آن، ملتهایی را که تشنه اسلام هستند، از آن بیزار کنند. (167)
رهبر معظم انقلاب نیز به همین نکته اشاره کردهاند:
اگر قمهزنی اشکال هم نداشته باشد و حرام هم نباشد، واجب که نیست! ... [این رفتارها] در دنیای امروز، در فرهنگ رایج جهانی امروز، در عقلانیاتی که امروز در داخل خانههای ما و بین جوانان و دختران و پسران ما رایج است، عکسالعمل نامناسب ایجاد خواهد کرد. اینها از بیّنات شرع نیست که ما بگوییم چه دنیا بپسندد، چه نپسندد، ما باید اینها را بگوییم؛ حداقل اینها «مشکوکٌ فیه» (168) است. (169)
• حالا یک گروهی از شیعیان هم چنین کارهایی را انجام دهند؛ مگر چه مشکلی پیش میآید؟
- نباید کارى کنیم که آحاد جامعهى اسلامىِ برتر، یعنى جامعهى محبِّ اهلبیت(ع) که به نام مقدس ولىِّ عصر(ارواحنافداه)، به نام حسینبنعلى(ع) و به نام امیرالمؤمنین(علیهالصّلاه والسّلام) مفتخرند، در نظر مسلمانان و غیرمسلمانان عالم، به عنوان یک گروه آدمهاى خرافىِ بىمنطق معرفى شوند. (170)
مىبینم که چگونه اخلاص و محبّت مردم به سالار شهیدان حضرت اباعبداللَّهالحسین(ع) مورد جفا در قضاوتهاى جهانى واقع مىشود، چگونه درک روشنبینانهى آنان در اعتقاد به مقام والاى اهل بیت(ع)، به خاطر بعضى اعمال جاهلانه، حمل بر امورى مىشود که از ساحت شیعه و ائمهى بزرگوارشان بسى دور است؛ مىبینم که چگونه عزادارى بر جگرگوشگان زهراى اطهر(ع) مورد تبلیغ سوء دشمنان متعصّب و تبلیغاتچىهاى شیطان استعمار قرار مىگیرد. مىبینم که بعض اعمالى که هیچ ریشهى دینى هم ندارد، بهانه به دست دشمن مغرض مىدهد که بدان وسیله هم اسلام و هم تشیّع را ـ العیاذباللَّه ـ به عنوان آئین خرافه معرفى کنند... (171)
شیعهى محبّ و مخلصى که در روز عاشورا با قمه سر و روى خود و حتى کودکان خردسال خود را خونین مىکند، آیا راضى است که با این عمل خود در روزگارى که هزاران چشم عیبجو و هزاران زبان بدگو، در پى بد معرّفى کردن اسلام و تشیع است، عمل او را مستمسک دشمنى خود قرار بدهد؟ آیا راضى است که با تظاهر به این عمل، خون دهها هزار جوان بسیجىصفتِ عاشق را که براى آبرو دادن به اسلام و تشیّع و نظام جمهورى اسلامى بر زمین ریخته شده است، ضایع سازد؟ (172)
معنای سفینه النجاه و مصباح الهدی این است که ما عملی را که بلاشک شرعاً محل اشکال است و به عنوان ثانوی هم حرام مسلّم و بیّن است، (173) انجام دهیم؟! (174)
• درست است که از حضرت امام مخالفتهایی با این رفتارها نقل شده است؛ اما چرا ایشان به صورت جدّی با آن مقابله نکردند؟
اگر به گونهاى که طىّ چهار، پنج سال اخیرِ بعد از جنگ، قمه زدن را ترویج کردند و هنوز هم مىکنند، در زمان حیات مبارک امام(رضواناللَّهعلیه) ترویج مىکردند، قطعاً ایشان در مقابل این قضیه مىایستادند. (175)
• اگر بخواهیم با رفتارهایی مثل قمهزنی مخالفت کنیم، ما را متهم میکنند به اینکه با عزاداری امام حسین(ع) مخالفیم!
نه خیر! این مخالفت با عزاداری نیست؛ بلکه مخالفت با «ضایع کردنِ عزاداری» امام حسین(ع) است. (176)
• به نظر میرسد رواج اینگونه رفتارها در عزاداری امام حسین(ع) عادی نیست؛ زمینه گسترش آن در جامعه چیست؟
برخى کارها در ارتباط با مراسم عزادارى ماه محرّم دیده شده است که دستهایى به غلط، آن را در جامعه ما ترویج کردهاند. کارهایى را باب مىکنند و رواج مىدهند که هر کس ناظرِ آن باشد، برایش سؤال به وجود مىآید. به عنوان مثال، در قدیمالایام بین طبقهى عوامالنّاس معمول بود که در روزهاى عزادارى، به بدن خودشان قفل مىزدند! البته، پس از مدتى، بزرگان و علما آن را منع کردند و این رسمِ غلط برافتاد... قمه زدن نیز همینطور است. (177)
شهید مطهری نیز گسترش این رفتارها را معلول روحیه مردم میداند؛ ایشان در این رابطه میگوید:
قمهزنی و بلند کردن طبل وشیپور از ارتدوکسهای قفقاز به ایران سرایت کرد و چون روحیه مردم برای پذیرفتن آنها آمادگی داشت، همچون برق در همه جا دوید. (178)
-------------------
پاورقی ها و استنادات این بخش:
141 . مصاحبه با آیت الله محمد هادی معرفت، عاشورا، عزاداری، تحریفات، ص 528
142. بقره، آیه 104
143. بقره، آیه 104
144حجت الاسلام محسن قرائتی، مجله مبلغان، شماره 39
145 . سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی، فروردین 1376،در حرم رضوی، مشهد مقدس.
.146 بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با روحانیون سمنان17/08/1385
147. امام خمینی(رضوان الله علیه)، کشف الاسرار، ص173
148. بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع روحانیون استان «کهگیلویه و بویراحمد» در آستانهى ماه محرم17/03/1373
149. همان
150. همان
151 . منکر شرعی بودن آن شدند.
152. تبعات منفی؛ نتایج غلط
153 . عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَه قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع...قَالَ انْظُرُوا إِلَى مَنْ کَانَ مِنْکُمْ قَدْ رَوَى حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَارْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً فَإِذَا حَکَمَ بِحُکْمِنَا فَلَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا بِحُکْمِ اللَّهِ قَدِ اسْتَخَفَّ وَ عَلَیْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَیْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْکِ بِاللَّه. (الکافی، ج 7، ص 412)
امام صادق علیه السلام فرمود: نظر کنید بشخصى از خود شما که حدیث ما را روایت کند و در حلال و حرام ما نظر افکند و احکام ما را بفهمد، بهحکم او راضى شوید؛ همانا من او را حاکم بر شما قرار دادم؛ اگر طبق دستور ما حکم داد و یکى از آنها از او نپذیرفت، همانا حکم خدا را سبک شمرده و ما [اهل بیت] را رد کرده است. و آنکه ما را رد کند، خدا را رد کرده و این در مرز شرک بهخدا است.
.154 عملشان را صواب و درست بشماریم؟
155. بر اساس مبانی و منطق امام صادق(علیه السلام) سخن میگویند.
156 . عاشورا، عزاداری، تحریفات، ص 528 ؛ مصاحبه با آیت الله محمد هادی معرفت
157. قابل اعتنا
158. پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامهى امام جمعهى اردبیل حجتالاسلام والمسلمین آقاى مروج 27/03/1373
159. در انظار بینندگان
160. تا کنون در شبکه های تلویزیونی و رسانه های ضد اسلامی در جهان، با نمایش صحنه های قمهزنی که در برخی از کشورهای اسلامی نظیر پاکستان و عراق، انجام می شود، فیلمهای بسیاری را بر علیه اسلام و مسلمین تولید کرده اند که در آنها چهرهای خشن و زشت از اسلام معرفی شده است. نظیر فیلم «شمشیر اسلام» که توسط شبکه تلویزیونی بی.بی.سی تهیه شده و یا فیلم «ترور شیعی» که از تلویزیون آمریکا پخش شد و در آن، شیعیان به گونهای معرفی شده بودند که به چیزی جز قتل و خونریزی فکر نمی کنند و در پایان نیز صحنه های از قمهزنی در روز عاشورا پخش گردید. (کیهان عربی، 6/1/1415، شماره 3113)
161. پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامهى امام جمعهى اردبیل حجتالاسلام والمسلمین آقاى مروج 27/03/1373
162. بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع روحانیون استان «کهگیلویه و بویراحمد» در آستانهى ماه محرم17/03/1373
163 . بخشی از سخنرانی حجت الاسلام قرائتی در تفسیر سوره فلق
.164 متن جوابیه آیت الله العظمی مکارم شیرازی به سؤالات مختلف مردم دربار وظایف مسلمانان در ایّام عاشورا و مراسم عزاداری حسینی علیه السلام (بنگرید به: محمد تقی اکبر نژاد، از شور تا شعور حسینی، ص383)
.165 تغییر حکم مسائل شرعی بخاطر تغییر شرایط زمان و مکان، در زمان ائمه(علیهم السلام) نیز نمونههای بسیار دارد؛ به عنوان نمونه میتوان به برداشته شدن وجوب خضاب کردن در زمان آن حضرت اشاره کرد؛
به متن روایت آن – که علاوه بر نهج البلاغه در وسائل الشیعه نیز آمده ـ توجه کنید:
سُئِلَ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ ص غَیِّرُوا الشَّیْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْیَهُودِ فَقَالَ (علیه السلام) إِنَّمَا قَالَ ص ذَلِکَ وَ الدِّینُ قُلٌّ فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتَارَ؛ از آن حضرت پرسیدند از قول پیغمبر (صلی الله علیه و آله) که موى سپید را دگرگون کنید(خضاب کنید) و مانند یهود نباشید! فرمود: همانا گفته آن حضرت در زمانى بود که اهل دین کمشمار بودند و اما اکنون بسیارند و دین پا بر جا شده و هر کس اختیار دارد که خضاب کند یا ترککند. (وسایل الشیعه، ج 2، ص 87)
166 . منشور روحانیت، پیام حضرت امام به علما و حوزههای روحانیت؛ صحیفه نور، ج 21، ص 98
167. محمد تقی اکبر نژاد، فصلنامه تخصصی فقه اهل بیت علیهم السلام، نشر دائره المعارف فقه اسلامی بر طبق مذهب اهل بیت علیهم السلام قم، شماره های 48 و 50، زمستان 1385 و بهار1386، با اندکی تغییر
168. آنچه در آن تردید وجود دارد
169. بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع نمایندگان مجلس خبرگان رهبری 27/12/83
170. همان
171. پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامهى امام جمعهى اردبیل حجتالاسلام والمسلمین آقاى مروج 27/03/1373
172. همان
173.گروهی پنداشتهاند، اعمالی مانند تیغ زنی و قمهزنی و خدش و لطم و... در عزاداری، اصالتاً حلال است و حکم اولیه آن حلیّت است و اگر بسیاری از مراجع و علما آن را تحریم کردهاند، صرفاً به جهت شرایط خاص سیاسی دنیای اسلام و تبلیغات منفی دشمنان است.
غافل از آنکه بهدلیل اطلاق روایات دال بر ممنوعیت اضرار، خدش، لطم، بدعت و دیگر عمومات فقهی در این بحث، حکم اولی آن حرمت است و صدور حکم جواز برای اینگونه اعمال به حکم ثانوی بوده، که در شرایط فعلی، به حکم اولیه ـ که حرمت است ـ برمیگردد. (بنگرید به: محمد تقی اکبرنژاد، از شور تا شعور حسینی، ص 306 ـ294)
174. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى17/06/1384
175 ـ بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع روحانیون استان «کهگیلویه و بویراحمد» در آستانهى ماه محرم17/03/1373
176. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم قم 19/10/86
177. بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع روحانیون استان «کهگیلویه و بویراحمد» در آستانهى ماه محرم17/03/1373
178. طبق گفته شهید مطهری، تیغ زنی، زنجیر زنی، حمل نشانه (صلیب)، زدن طبل و شیپور و ... اکنون نیز به همین شکل در منطقه لورد (Lourdes) سالیانه در سالروز تصلیب ادعایی مسیح، برگزار میشود. (بنگرید به: شهید مرتضی مطهری، جاذبه و دافعه علی(علیه السلام)، ص 154)
همین مطلب را می توانید در این ادرس نیز ببینید: http://abarcooh.blogfa.com/post-27.aspx
نوشته شده در چهارشنبه 92/8/22ساعت 2:0 صبح  توسط عزادار حسینی
نظرات دیگران()
ادامه پرسش و پاسخ درباره ادله برخی منحرفان درباره جواز قمه زنی:
• بعضی میگویند اینگونه مسائل را باید در حوزه عشق دانست و ربطی به عقل ندارد!؟ آیا امکان دارد جایگاه «عشق و محبت» و «عقل و معرفت» را در دین روشن کرد؟
ـ محبت، میان بُرترین راه برای رسیدن به خدا است. ما از محبّت راهی نزدیکتر نداریم. هر چه ایمان، قویتر باشد، محبت بیشتر میشود. { والّذینَ آمَنوا اَشدُّ حُبّاًّ لله (126)} اصلاً این محبت خدا بحث بسیار بزرگ است... اگر محبت خدا در دلی جا بگیرد، آن دل دیگر چیزی نمیبیند. «اَلمُحَبّه نارٌ تُحرِقُ ما سِوَی المَحبُوب»؛ محبت همانند آتشی است که ماسوایِ محبوب را میسوزاند؛ دیگر غیر از محبوب چیزی نمیماند.
... اگر بخواهیم محبت ما نسبت به خدا زیاد شود، باید کاری کنیم که معرفت ما زیاد بشود. حالا چه کنیم تا معرفتِ ما زیاد شود تا در نتیجه محبّت، زیاد بشود؟ حضرت [امام صادق(ع)] جواب را میدهد؛ حضرت فرمود: «لا یَقبَلُ اللهُ عملاً إلا بِمَعرِفَه؛ (127)خدا عملی را قبول نمیکند مگر با معرفت». اینکه خیال کنی هر کاری بکنی، خدا قبول میکند، نه! انسان باید عاقل باشد.
یک کسی خدمتِ حضرت صادق (ع) رسید و گفت: یابن رسول الله! ما یک همسایهای داریم که میخواهم ذکر خیرش را بکنم. «انَّ لی جَاراً ... کثیر الصّلاه،ِ کثیرَ الصَّدَقَه، کثیرَ الحجِّ»؛ زیاد نماز میخواند، زیاد مکّه میرود و زیاد هم پول خرج میکند. بعضیها این کارها را می کنند و در کنار آن یک کارهای دیگر هم میکنند. امّا این طفلک، کارهای دیگر هم نمیکرده است. حضرت فرمودند: «لا بأسَ بِهِ»: آدم بدی نیست! این شخص توقع داشت که حضرت صادق (ع) بگوید: به به! یک همچین شخصی کجاست؟ بلند شو همین الآن برویم و اذن دخول بخوانیم و وارد بشویم! حضرت فرمود: «یا اسحاق! کَیفَ عَقلُهُ؟» ـ اسم راوی اسحاق بن عمّار است ـ حضرت فرمودند : عقلش چطور است؟ فقط مقدسمآب است یا از اسلام چیزی فهمیده است؟ میگوید من هم دیدم در مقابل امام زمان نمیشود دروغ گفت؛ گفتم: «جُعِلتُ فِداک لَیسَ لَهُ عقلٌ»؛ آقا قربانت بروم! این عقلی که شما میگویید، این شخص ندارد.
حضرت هم فرمودند: «لا ینتفع بذلک منه» حضرت فرمودند: به خاطر این بیعقلیاش از اعمالش بهرهای نمیبرد.
این حدیث در کافی است. باید این حدیث را به چند زبان ترجمه کنیم و سرافراز شویم؛ ببینید که دین ما چقدر دین عمیقی است! یک عدّه خیال میکنند اگر ظاهری درست کردیم، دیگر کار تمام شد. نه آقا! دین خیلی عمیق است. (128)
«لا یُقبَلُ اللهُ عَمَلاً الّا بِمَعرِفَه» (129)خدا عملی را قبول نمی کند مگر با معرفت. (130)
هدایتی که خداوندِ متعال آن را به همگان مرحمت کرده است، مقدّمات آن را در وجودِ خودِ شخص گذاشته است. که آن عبارت از «عقل» باشد. اگر عقل نبود، خداوند متعال پیغمبر(ص) نمیفرستاد و قرآن نازل نمیشد. (131)
ما کجا بودیم کان دیّان دین عقل میکارید اندر ماء و طین
خداوند نعمتِ عظمای عقل را مرحمت فرموده و در مقابل آن تکلیف از ما خواسته است... خدا اوّل در ما عقل گذاشته و به همین خاطر از ما تکلیف خواسته است. پیغمبر فرستاده و امام منسوب کرده است؛ کتاب نازل کرده است. { انّا هَدَیناهُ السّبیلَ اِمّا شَاکراً و اِمّا کفوراً } این هدایت بر همگان عرضه شده است. (132)
• یعنی رفتارهایی که از سر عشق از انسان سر میزند، اگر دلیل عقلی نداشته باشد، مورد تأیید دین نیست؟!
ـ اسلام، در عین اینکه دل را قبول دارد، عشق و سیر و سلوک را قبول دارد، هرگز حاضر نیست عقل و فکر و استدلال و منطق را تحقیر کند. برای عقل و فکر و استدلال و تعقل، نهایت احترام را قائل است. (133)
اسلام می گوید ولو به وجود خدای یگانه اعتقاد داشته باشی، ولی آن اعتقادی که ریشهاش خواب دیدن است، ریشهاش تقلید از پدر و مادر یا تأثیر محیط است، مورد قبول نیست. جز تحقیقی که عقل تو با دلیل و برهان مطلب را دریافت کرده باشد، هیچ چیز دیگر را ما قبول نداریم. (134)
خود قرآن دائماً دم از تعقل می زند؛ (135) گذشته از این، وقتی شما کتابهای حدیث را باز کنید، اولین بابی که می بینید، «کتاب العقل» است. موسی بن جعفر (سلام الله علیه) تعبیری فوق العاده عجیب دارد، میفرماید: خدا دو حجت دارد، دو پیغمبر دارد: یک پیغمبر درونی که عقل انسان است و یک پیغمبر بیرونی که همان پیغمبرانی هستند که انسانند و مردم را دعوت کردهاند. خدا دارای دو حجت است... و اگر انبیاء باشند و عقل نباشد، باز انسان راه سعادت خود را نمی پیماید. (136)
• خوب ممکن است این حالت عشق و محبت، بهصورت ناگهانی در عزای امام حسین(ع) برای عزادار ایجاد شود و منجر به این رفتارها شود؛ شبیه عشقی که در کربلا از امام حسین(ع) تجلّی پیدا کرد.
ـ «محبت» که عبارت است از تمایل پیدا کردن و راغب بودن به چیزی که موجب لذت و راحتی انسان میگردد، زاییده معرفت و ناشی از ادراک آن چیز است. از این رو کشش و تمایلی که در عالم جمادات وجود دارد مثل آهن و آهنربا، جاذبه زمین و... چون ظاهراً ناشی از معرفت و ادراک نیست، محبت نامیده نمیشود. و نیز هرچه معرفت بیشتر باشد، محبت افزونتر می شود چنانکه هرچه کمال و موجبات لذّت در محبوب بیشتر شود، محبت پررنگتر میشود؛ { والّذینَ آمَنوا اَشدُّ حُبّاًّ لله (137)
چیزی که امام حسین(ع) را وادار کرد در روز عاشورا از همه چیز بگذرد، اسیر الکربات (138)گردد و هر مصیبت و اندوهی را تحمل کند، فقط عشق به خدای متعال بود و این عشق چیزی نبود که ناگهان و در حادثه سفر کربلا پیدا شده باشد. بلکه در تمام دوران حیات آن حضرت این عشق وجود داشت و حادثه عاشورا در حقیقت ثمره و محصول این عشق و ارادت بود. مناجاتهایی که از آن حضرت در دسترس ما وجود دارد مخصوصاً دعای عرفه، گویای این عشق و ارادت و نفوذ آن در اعماق وجود آن حضرت است. (139)
• اینکه بعضی، از اظهار نظر درباره مسائلی چون قمهزنی اِبا میکنند و آن را خارج از حوزه مسائل شرعی میدانند، به چه خاطر است؟
ـ حضرت آیت الله مظاهری(حفظه الله) درباره این گفته قمهزنها که میگویند: «این کارها نزاع عقل و عشق است» یا «این امور در محدوده فقه نیست!» میفرمایند: اینگونه بیانها که نظیر آن را هم، اینجانب در کتاب «جهاد با نفس» نقل کردهام، فرار از جواب است و چون مسئله، یک مسئله فقهی است، باید فقیه پاسخ آن را بدهد. (140)
-------------------
پاورقی ها و استنادات این بخش:
126. بقره، آیه 165
127. الکافی، جلد 1، صفحه 24
.128 استاد فاطمی نیا، شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره، ص 186
129. الکافی، جلد 1، صفحه 24
130. استاد فاطمی نیا، شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره، ص209و213
.131 همان، ص 190
.132 همان، ص 187
.133 شهید مرتضی مطهری، انسان کامل، ص 186
.134 همان، ص 153؛ تحت عنوان: «اصالت معرفت عقلی در اسلام»
.135 در کتاب تحف العقول، ص 383، حدیثی از حضرت موسى بن جعفر (علیهماالسلام) نقل شده که حضرت در تبیین جایگاه عقل میفرمایند: خداوند تبارک و تعالى در قرآن «اهل عقل و فهم» را بشارت داده، فرموده: { فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ }(زمر، آیه 18).
هشام! خداى عز و جل بوسیله عقل حجتها را بر مردم تمام کرده، و با بیان (کتب آسمانى) به آنها ابلاغ کرده، و با راهنمایان (و پیامبران) به خداوندىِ خود راهنمائیشان کرده، فرموده: { وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ إِلَى قَوْلِهِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ }(بقره، آیه 163 و 164).
حضرت در ادامه به آیات نحل، آیه 12؛ زخرف، آیه 1 تا 3؛ روم، آیه 24؛ انعام، آیه 32؛ قصص، آیه 60؛ صافات، آیه 136 تا 138؛ عنکبوت، آیه 43؛ بقره، آیه 17؛ انفال، آیه 22؛ لقمان، آیه 25؛ انعام، آیه 116؛ انعام، آیه 37؛ سبا، آیه 13؛ ص، آیه 24؛ هود، آیه 40؛ بقره، آیه 269؛ ق، آیه 37؛ لقمان، آیه 12 استناد و همراهی عقل و علم را تبیین و محوریت عقل در دین را اثبات میفرمایند.
.136 شهید مرتضی مطهری، انسان کامل، ص 154
137. بقره، آیه 165
138. اسیر گرفتاریها
.139 حضرت آیت الله جوادی آملی، حماسه و عرفان، ص 25
140. خون موعود، 130 پرسش و پاسخ پیرامون امام حسین(علیه السلام) از حضرت آیت الله العظمی مظاهری، ص 59
همین مطلب را در این آدرس هم می توانید ببینید: http://abarcooh.blogfa.com/post-27.aspx
نوشته شده در چهارشنبه 92/8/22ساعت 1:53 صبح  توسط عزادار حسینی
نظرات دیگران()
• پس روایت «سر به محمِلزدن حضرت زینب(س)» چیست؟!
ـ راوی این داستان فردی است بنام مسلم جصّاص(گچکار) و او ماجرا را اینگونه نقل میکند:
وقتی در حال بازسازی دروازه اصلی شهر کوفه بودم، هیاهویی شنیدم؛ به سمت هیاهو حرکت کردم و دیدم که اسرای عاشورا در کجاوه بودند. وقتی یزیدیان سر بریده امام حسین(ع) را بالای نیزه بردند، حضرت زینب(س) با مشاهده این صحنه و از فرط ناراحتی، سر خود را به چوب محمل کوبید و خون از زیر مقنعه ایشان جاری شد؛ با چشم گریان اشعاری را قرائت میکند...
اولاً: از نظر سندی این داستان شدیداً ضعیف است؛ این مطلب برگرفته از کتابی بنام نورالعین فی مشهد الحسین است که نویسنده آن مشخص نیست و تنها برخی آن را به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت دادهاند که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بوده. بسیاری از علما به بیاعتباری آن صحّه گذاشتهاند؛ چنانچه عالم بزرگوار آیت الله حاج میرزا محمد ارباب(ره) در خصوص بیاعتبار بودن کتاب نورالعین و بیاساس بودن گفتههای مسلم جصّاص تاکید دارد. (117) همچنین محدث بزرگوار مرحوم شیخ عباس قمی(ره) صاحب منتهیالآمال و مفاتیح الجنان، در این خصوص مینویسند:
نسبت سر شکستن به حضرت زینب(س) بعید است؛ چون ایشان عقیله بنی هاشم و صاحب مقام رضا و تسلیم است. (118)
وی سپس با استناد به کتابهای معتبر تاریخی اثبات میکند که اسرای کربلا را بر ناقههای عریان و بیجهاز نشانده بودند و اصلاً محمل و هودجی در کار نبود تا آن حضرت سرش را به آن بکوبد!
مشکل دومِ سندیِ این روایت، آن است که سلسله سند و راویان آن در هیچ منبعی ذکر نشده است.
ثانیاً: همان طور که در روایات قبل دیدید، اینگونه رفتارها مورد نهی حضرات معصومین است؛ خصوصاً امام حسین(ع)، مصیبتدیدگان کربلا را، از چنین اعمالی نهیکرده بودند. سؤالی که در اینجا مطرح است، این است که اگر امام حسین(ع) خواهرشان را قسم دادند و حتی تذکر دادند که مبادا شیطان صبر از کَفَت برُباید، (119) با این فرض چطور ممکن است حضرت زینب(س) اقدام به شکستن سر خود کنند؟! آیا تذکر امام حسین در شب عاشورا را فراموش کردند؟! به یقین حضرت زینب(س) که از اولیای خاص الهی هستند و از علم لدنّی بهرهمند بوده اند، ممکن نیست برخلاف تذکّر امام(ع) چنین عملی را مرتکب شده باشند.
لذا با توجه به روایاتی که حضرت زینب(س) را اسوه صبر، رضا و خویشتنداری معرفی کرده¬اند، قبول چنین وقایعی بسیار سخت است.
ثالثاً: در ضعف مضمون و غیر قابل اتکا بودن این روایت، همین بس که در بیتی از اشعار منتسب به حضرت زینب در این روایت، حضرت امام حسین(ع) به سنگدلی و قساوت قلب متهم شده است؛ (120)بدیهی است که معرفت بیبدیل عقیله بنیهاشم(س) اجازه اهانت به امامی چنان والا مقام را ولو با انگیزه تمسّک به صنایع ادبی، قابل توجیه نمیداند.
رابعاً: حتی اگر فرض کنیم این داستان صحت داشته باشد و حضرت زینب(س) در آن وضعیت بحرانی ـ که برای اولین بار سر برادرش را بر نیزه دیده است ـ سر خود را به محمل زده باشد، این حاکی از شدّت تأثر و اندوه آن حضرت است و هیچ معلوم نیست که ایشان به قصد سرشکستن این کار را کرده باشند و دلیلی بر جواز این کار در شرایط عادی نیست؛ در آن صورت نیز فقط میتوان در شرایطی مشابهِ آنچه بر حضرت زینب(س) گذشته، آن را تجویز کرد.
مؤید این مطلب آن است که نه در مورد حضرت زینب(س) و نه در مورد سایر زنان حرم، نقل نشده¬که در سالگرد عاشورا به اعمالی مثل آن اقدام کرده باشند. علاوه بر اینکه هیچ دستور، یا حتی توصیهای به سرشکستن و خدش در عزای سالار شهیدان، از امام سجاد(ع) یا دیگر ائمه هدی وجود ندارد؛ هرچند ایشان به امر عزاداری و گریه و ندبه برای پدر خویش همت والایی داشتند.
• برخی میگویند: امام سجاد(ع) در کنار زنان حرم بود؛ اگر کار آنها اشتباه بود، آنان را نهیمیکرد!
ـ ببینید یک مطلبی شهید اول در کتاب الفوائد دارد؛ در اینکه فعل، تقریر و گفتار معصوم، حجّت است، ایشان بحث کرده است. میگوید: فعل معصوم چند احتمال دارد؛ یکی اینکه کاری که انجام دهد، به عنوان اینکه «دستور شرع است» انجام دهد، که [در این صورت] دلیل میشود برای ما؛ آن وقت آن را به عنوان قانون شرع باید بپذیریم.
یک وقت به عنوان شرایط روز است، که اسمش «احکام حکومتی» است؛ اما یک وقت مربوط به شخص خودش است، یعنی مثلاً پیغمبر اکرم برنامه گذاشته که روز شنبه خورشت بادمجان بخورد، یک معصوم بنایش را این گذاشته، آن وقت من فقیه نمیتوانم بگویم مستحب است روز شنبه خورشت بادمجان بخوری. چرا؟ چون اینها یک چیز شخصی است. خوب توجه بفرمایید! شهید اول این را می خواهد بگوید... اگر این احتمال بوده باشد، این کار عمل شخصی است و به عنوان یک دستور شرعی تلقی نمیشود.
شهید اول می گوید حتی فعل معصوم اگر چنانچه ما احساس کنیم که این مربوط میشود به شخص او، ما نمیتوانیم این را به عنوان حکم شرعی بیاوریم.
حالا در اصل مسئله، اگر حضرت زینب یا حضرت ابوالفضل یا دیگران این کار را کرده باشند، آیا میتوانیم به آن استناد کنیم؟ حالا حضرت زینب (س) در آن حال بیتابی و بیحالی شاید به این گونه ناخود آگاه، سرش به محمل خورده باشد، آن وقت ما نمیتوانیم این را دلیل شرعی بگیریم از نظر فقهی.
... به هر حال، این را می خواهم بگویم که اقامه شعائرِ «من در آورده»، آن هم در حد افراطیاش و استناد دادن آن به شرع، قطعاً شبهه «بدعت» در آن وجود دارد.» (121)
ـ به راستی در آن لحظات آشوب و اضطراب سهمگین ـ که اساسا رفتار زنان حرم در آن شرایط، تا حدی قابل درک است ـ امام اسیر و رنجور، در مقام تقریر قرار داشتند؟!
اگر بر فرض محال چنین گفتهای صحت داشته باشد، عمل قمهزنان با فعل حضرت زینب(س) تفاوت آشکار دارد. (122)قمه زنی اختیاری، آن هم در زمانه ای که دنیا به دنبال معرفی مسلمانان به عنوان تروریست و خشن و خون ریز می باشد، با سرشکستن از روی فشار و در شرایط ویژه، اصلا تناسبی ندارد؛ (123) هر چند با دلائل ارائه شده، روشن شد که نسبت دادن این عمل به حضرت زینب(س) از طریق این روایت ضعیف، جفا در حق آن حضرت است.
• یعنی هیچ تأییدی بر اینگونه رفتارها از سوی اهل بیت(ع) وجود ندارد؟
ـ از هیچکدام از ائمه ما روایت نشده که به پیروان خود اجازه چنین کارهایی را داده باشند یا خود ایشان به این کارها برخاسته باشند و یا در زمانشان علناً یا مخفیانه کسی یا کسانی به این کارها برخاسته، دسته بندی کرده و در ملأ عام آبروی اسلام و تشیع را برده باشند. هرگز! هرگز! حتی در زمان آزادی شیعیان[و رفع عوامل تقیه] نیز با آنکه برای اعمال خود مانعی نمی دیدند؛ مانند زمان مامون و اوائل دولت بنی عباس چنین اعمالی سابقه ندارد.
با هزار اگر، اگر فرض کنیم که این اعمال، حرام هم نباشد، بدون شک از جمله چیزهایی است که باعث ننگ و عار مذهب بوده مردم را از چنین دینی بیزار میکند و حتما زبان بدگویی را به روی دین ما خواهد گشود. شک نیست که این اعمال، این دستهبندیها، این به سر کوفتنها، این قمهکشیدنها، آن هم در برابر مردم و در برابر عام (مخصوصا این روزها در ایران در معرض انظار تمام دول خارجی ـ مترجم (124) و تمام این کارها، از اموری است که خدا و پیامبر و امامان، هیچکدام به آن راضی نخواهند بود. بدتر از همه، نسبتدادن این امور به همان بزرگواران، بدترین گناهان و فجیعترین خیانتها و پرعقابترین معاصی است. (125)
----------------
پاورقی ها و استنادات این بخش:
117. میرزا محمد ارباب، الاربعین الحسینیه، چاپ اسوه، ص232
118. شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج 1، ص75
119. از امام سجاد(علیهالسلام) نقل شده که در شب عاشورا، همان شبی که پدرم در صبح آن به شهادت رسیدند، من در خیمه بودم و عمهام زینب از من پرستاری می کرد... امام حسین(علیه السلام) عمهام راتسلّی داد و گفت: امام حسین(علیهالسلام) به ایشان نگاه کرد و فرمود: خواهرم، مبادا شیطان بردباری را از تو بگیرد... خواهر تو را قسم می دهم و از تو می خواهم که قسمم را نادیده نگیری؛ زمانی که من به شهادت رسیدم برای من گریبان چاک مکن، به صورتت چنگ مزن، صدایت را به نوحه و واویلا بلند مکن. سپس عمّهام را آورد و در کنار من نشاند و خود به نزد اصحابش رفت... ( الکامل فی التاریخ، ج4، ص59؛ البدایه والنهایه، ج 8، ص 177؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص244؛ بحارالانوار، ج 45، ص2؛ انساب الاشراف، ج 3، ص 185، چاپ زکار، ج 3، ص 392؛ المنتظم فی التاریخ الملوک والامم، ج 5، ص 338؛ تاریخ الطبری، ج5، ص420)
.120 ... یا أخی قلبک الشفیق علینا ما له قسی و صار صلیبا
121. مصاحبه با آیت الله محمد هادی معرفت، عاشورا، عزاداری، تحریفات، ص 528
122. محمد صحتی سردرودی، «تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین»، عاشورا، عزاداری، تحریفات، ص 209
.123 محمد تقی اکبر نژاد، فصلنامه تخصصی فقه اهل بیت علیهم السلام، نشر دائره المعارف فقه اسلامی بر طبق مذهب اهل بیت علیهم السلام قم، شماره های 48 و 50، زمستان 1385 و بهار1386، با اندکی تغییر
124. مترجم، جلال آل احمد است.
.125 علامه سید محسن امین، التنزیه لاعمال الشبیه، ترجمه جلال آل احمد، ص 20
این مطلب را در این آدرس هم می توانید ببینید: http://abarcooh.blogfa.com/post-27.aspx
نوشته شده در چهارشنبه 92/8/22ساعت 1:49 صبح  توسط عزادار حسینی
نظرات دیگران()
فصل پنجم ـ 25پرسش وپاسخ ازعلماوصاحبنظران درباره سؤالات رایج درموضوع قمهزنی
در این فصل سعی شده از میان بیانات حضرات علما و کارشناسان در این مبحث، در قالب پرسش و پاسخ، به تبیین دیدگاه¬های علمی موجود بپردازیم. لذا برخی از پاسخهای ارائه شده از متن سخنرانیها یا مقالات این بزرگواران گزینش شده و الزاما در جوابِ سوال مورد نظر، بیان نشدهاست؛ اما دقّت لازم بهعمل آمده که سؤالها دقیقاً در همان جهتی طرح شود که مدّ نظر نویسنده بودهاست.
از میان صاحبنظرانی که از دیدگاههای آنان در این فصل استفاده شده، میتوان به این افراد اشاره کرد:
حضرت آیتالله جوادی آملی
استاد شهید مرتضی مطهری
حضرت آیتالله العظمی مظاهری
حضرت آیتالله محمدهادی معرفت
حجتالاسلام والمسلمین استاد فاطمی نیا
علامه سید محسن امین عاملی
حجتالاسلام محسن قرائتی و...
• در روایات بسیاری تأسیس مجالس عزای حسینی به اهل بیت(ع) نسبت داده شده است؛ روش و سیره آن بزرگواران در عزاداری چه بوده است؟ یا در توصیههای آن حضرات، به چه روشی برای ع(س)زاداری اشاره شده است؟
ـ آنچه در روایات متواتر از ائمه معصومین به ما رسیده و در منابع معتبر روایی آمده، توصیه به برگزاری مجالس عزا، گریه، مرثیهسرایی و جزع و بیتابی در مصیبت اهل بیت هدی(ع) است؛ (102) مثل آنچه از امام رضا(ع) در توصیف سیره امام کاظم(ع) در ایام عزای سالار شهیدان، روایت شده است. امام رضا(ع) فرمودند:
... همانا روزِ حسین (عاشوراء) مژههای ما را از شدت گریستن مجروح ساخت و اشکهایمان را جاری کرد و عزیز ما را در سرزمین گرفتاری و بلا، ذلیل کرد و ما را تا روز واپسین، میراثدارگرفتاری و بلا نمود؛ پس بر مثل حسین، گریهکنندگان باید گریه کنند، چرا که گریه بر او گناهان کبیره را از بین میبرد. سپس فرمودند: زمانی که محرم وارد میشد، پدرم دیگر نمیخندید و پیوسته محزون بود تا اینکه ده روز سپری میشد. زمانی که روز دهم میرسید، آن روز، روز مصیبت و حزن و گریهاش بود و میفرمود: این همان روزی است که حسین(ع) در آن کشته شده است. (103)
میبینیم، با اینکه آن حضرت در مقام بیان شدت تأثر امام کاظم(ع) در عزای اباعبد الله الحسین(ع) هستند، اما اشاره به عملی غیر از گریه، حزن و ماتم و مصیبتزدگی نکردهاند.
• بر سر و سینهزدن که الآن یکی از شیوههای رایج عزاداری است، چطور؟
ـ دست بر سر زدن، به نوعى نشانهى عزادارى است؛ شما بارها دیدهاید، کسانى که مصیبتى برایشان پیش مىآید، بر سر و سینه خود مىکوبند. این نشانهى عزادارىِ معمولى است. (104)
• خوب شاید بشود قمهزنی را هم مصداق جزع در ماتم امام حسین(ع) دانست.
ـ جزع در موارد متعددی از روایات ما وارد شده است، ابتدا چند نمونه را ملاحظه کنید؛
از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمودند:
برای بنده خدا، گریه و بیتابی و جزع نمودن برای هر مصیبتی، مکروه است به جز گریه و ناله و بیتابی در مصیبت حسینبنعلی‘؛ پس به درستی که او، بهواسطه این کار مأجور است. (105)
در روایت دیگری، امیرالمومنین(ع) در هنگام غسل پیکر مطهر رسول خدا(ص) میفرمایند:
اگر به شکیبایی امر نمی کردی و از بیتابی نهی نمیفرمودی، آنقدر اشک میریختم تا اشکهایم تمام شود و این درد جانکاه همیشه در من میماند، و اندوهم جاودانه می شد. (106)
از امام صادق(ع) نیز نقل شده که در حال مناجات با خداوند متعال میفرمودند:
ای کسی که ما رابه کرامت و جانشینی پیامبر(ص) مخصوص کرده و وعده شفاعت داده و علم آنچه را بود وآنچه هست، به ما دادهای و دلهای برخی مردم را به سوی ما سوق دادهای! برادرانم و کسانی را که به زیارت قبر حسین(ع) میروند، ببخش!... بر آن چشمانی را که به ترحّم بر ما، گریه کردند، رحم کن؛ و بر آن دلهایی که جزع کردند و برای ما آتش گرفتند و بر آن ضجههایی که برای ما بلند میشود، رحمت نازل نما!... (107)
حتی تعریف و مصداق جزع را نیز میتوان از روایاتی که در این باب وارد شده تشخیص داد. به عنوان مثال در روایتی که از مسمع بن عبدالملک نقل شده که میگوید:
روزی امام صادق(ع) به من فرمود: هیچ میشود که حسین(ع) را یادکنی و آنچه را بر او رواشده، متذکّر شوی؟ عرض کردم: بله. فرمود: آیا جزع میکنی؟ عرض کردم: آری به خدا قسم! و اشک میریزم بهگونهای که نزدیکان من اثر آن را در من میبینند و دست از غذا میکشم تا اثر آن در سیمای من دیده شود. امام(ع) فرمود: خدا رحمتت کند و اجر گریههایت را بدهد! بدان که تو از زمره کسانی هستی که اهل جزع کردن بر ما هستند و از کسانی هستی که در شادی ما مسرور و در غم و ماتم ما محزون هستند. (108)
این تعبیر از امام(ع) بدان معناست که جزع مورد نظر امام(ع)، گریه کردن و اندوهگین شدن و بیتابی برای اهل بیت(ع) است و اصحاب ایشان نیز همین معنا را از آن میفهمیدند.
• بعضی از طرفداران قمهزنی و رفتارهای مشابه آن، روایاتی که در آن به لطم زدن برخی از زنان مصیبتدیده کربلا اشاره شده، استناد میکنند و آن را دلیل مجاز بودن عمل خود میدانند.
ـ روایت مورد اشاره آنان روایت خالد بن سدیر است؛ متن کاملِ آن بدین شرح است:
ابن سدیر نقل میکند که از امام صادق(ع) در مورد مردی سؤال کردم که لباسش را برای پدر و یا مادر و یا برادرش و یا یکی از نزدیکانش پاره کرده است. آیا این عمل او مجاز است؟ امام فرمودند:
پاره کردن لباس اشکالی ندارد؛ موسی برای هارون پیراهن پاره کرد. البته پدر برای فرزند و مرد برای زنش نمی تواند پیراهن پاره کند. اما زن می تواند در عزای شوهرش لباسش را پاره کند و اگر پدر در مرگ فرزندش و مرد در مرگ همسرش چنین کرد، کفاره آن، کفاره شکستن قسم است و نماز این دو، مادامی که کفاره را نداده باشند، پذیرفته نیست. زمانی که زن به صورت خود چنگ بزند و یا موهایش را ببُرد و یا بکَند، در این صورت برای بریدن مو باید غلامی را آزاد کند، یا دو ماه پشت سر هم روزه بگیرد و یا شصت فقیر را غذا بدهد. در صورتی که صورتش را خراش بدهد و خون خارج شود وهمینطور در کندن مو، کفاره شکستن قسم است. اما اگر کسی لطم کند، باید استغفار کند؛ ولی کفاره ندارد. و بهراستی، زنان بنیهاشم (فاطمیّات) در سوگ حسین(ع) پیراهنهای خود را پاره کردند و برصورت خود لطمهزدند و در سوگ مثل حسین(ع) بر صورتها ضربه زده میشود و گریبانها پاره میگردد. (109)
درباره این روایت باید گفت که اولاً این روایت به گفته بسیاری از علما از لحاظ سند بسیار ضعیف است. (110)ثانیاً در این روایت، ایرادات مفهومی و دِلالی و حتی تناقضاتی با دیگر روایات وجود دارد. (111)
حتی با نادیده گرفتن دو اشکال فوق و در صورتی که این روایت را صحیح بدانیم نیز در نهایت چیزی که از این روایت قابل استفاده است، اقدام زنان فاطمی در لطم زدن به خود در صحرای کربلاست، (112) و لطم – همانگونه که در ادامه میآید ـ دارای معنای روشنی است و هیچ ارتباطی با قمهزنی و اعمال مشابه آن ندارد.
معنای دقیق «لطم» و امکان تطبیق آن با اعمالی چون قمهزنی
ـ در کتب لغت عربی در معنای «لطم» ـکه مصدر ثلاثی مجرد، لَطَمَ می باشد ـ نوشته¬اند: «ضرب الخدّ و صفحات الجسم ببسط الید (113) او بالکفّ مفتوحه (114)». در فارسی لطم را ضربه زدن با کف دست و سیلیزدن ترجمه کردهاند. (115)
چنانچه گفته شد کلمه لطم به معنای زدن به صورت یا سینه، با کف دست میباشد؛ نه وارد کردن خراش به صورت یا سر، آن هم با قمه!
این معنی را میتوان از خود روایت سُدیر هم فهمید، زیرا در صدر روایت برای وارد کردن خراش به صورت، کفاره قرار داده شده است. اینکه در روایت، لطمه را از موارد وجوب کفاره خارج نموده و استغفار را برای آن کافی میداند، بیانگر آن است که لطمه چیزی غیر از خدش است. معنای «خدش» در زبان عرب چنین است: خراشیدن، پاره پاره کردن، دریدن،خدشهدار¬کردن،جریحهدار کردن. (116) پس اگر ترویجکنندگان اینگونه رفتارها بخواهند برای اعمال خود سند روایی دست و پا کنند، بایستی روایات خدش را جستجو نمایند؛ نه روایات لطم را! هر چند هیچیک از روایاتی که موضوع عزاداری و شیوههای ابراز احساسات در مصیبتها در آن طرح شده، در بحث قمهزنی یا اعمالی شبیه به آن قابل استفاده نیست.
و البته دلیل آن روشن است؛ چرا که اینگونه رفتارها هیچ سابقهای در تاریخ اسلام و به تبع آن در متون دینی ما ندارد.
---------------------
پاورقی ها و استنادات این بخش:
102به مواردی از این روایات در فصل اول همین کتاب اشاره شده است.
103. عن ابراهیم بن ابی محمود، قال: قال الرضا(علیهالسلام) :...ان یوم الحسین اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و اذل عزیزنا بارض کرب و بلاءاورثتنا الکرب و البلاء الی یوم الانقضاء فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون فان البکاء علیه یحط الذنوب العظام. ثم قال(علیهالسلام) : کان ابی(علیهالسلام) اذا دخل شهر المحرم لا یری ضاحکا وکانت الک آبه تغلب علیه حتی تمضی عشره ای ام، فاذا کان یوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه و یقول: هو الیوم الذی قتل فیه الحسین(علیهالسلام). (شیخ صدوق، الامالی، المجلس السابع و العشرون؛ بحارالانوار، ج44، ص283، باب 34، ثواب البکاء علی مصیبته؛ وسائل الشیعه، ج14، ص 504، باب66)
104. بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع روحانیون استان «کهگیلویه و بویراحمد» در آستانهى ماه محرم17/03/1373
105. أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْجَامُورَانِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَه عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عبدالله (علیهالسلام) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ مَکْرُوهٌ لِلْعَبْدِ فِی کُلِّ مَا جَزِعَ مَا خَلَا الْبُکَاءَ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیهالسلام) فَإِنَّهُ فِیهِ مَأْجُورٌ...
106. وَ لَوْ لَا أَنَّکَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْجَزَعِ لَأَنْفَدْنَا عَلَیْکَ مَاءَ الشُّئُونِ وَ لَکَانَ الدَّاءُ مُمَاطِلًا وَ الْکَمَدُ مُحَالِفاً (نهج البلاغه، خطبه 235)
107 . یَا مَنْ خَصَّنَا بِالْکَرَامَه وَ خَصَّنَا بِالْوَصِیَّه وَ وَعَدَنَا الشَّفَاعَه وَ أَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَ مَا بَقِیَ وَ جَعَلَ أَفْئِدَه مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْنَا اغْفِرْ لِی وَ لِإِخْوَانِی وَ لِزُوَّارِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ ع... فَارْحَمْ تِلْکَ الْوُجُوهَ الَّتِی قَدْ غَیَّرَتْهَا الشَّمْسُ وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْخُدُودَ الَّتِی تَقَلَّبَتْ عَلَى حُفْرَه أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْأَعْیُنَ الَّتِی جَرَتْ دُمُوعُهَا رَحْمَه لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْقُلُوبَ الَّتِی جَزِعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنَا وَ ارْحَمِ الصَّرْخَه الَّتِی کَانَتْ لَنَا... (کافی، ج4، 582؛ وسائل الشیعه، ج14، ص411)
108. قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِی حَدِیثٍ أَ مَا تَذْکُرُ مَا صُنِعَ بِهِ یَعْنِی بِالْحُسَیْنِ ع قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ تَجْزَعُ قُلْتُ إِی وَ اللَّهِ وَ أَسْتَعْبِرُ بِذَلِکَ حَتَّى یَرَى أَهْلِی أَثَرَ ذَلِکَ عَلَیَّ فَأَمْتَنِعُ مِنَ الطَّعَامِ حَتَّى یَسْتَبِینَ ذَلِکَ فِی وَجْهِی فَقَالَ رَحِمَ اللَّهُ دَمْعَتَکَ أَمَا إِنَّکَ مِنَ الَّذِینَ یُعَدُّونَ مِنْ أَهْلِ الْجَزَعِ لَنَا وَ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا...(وسائل الشیعه، ج 14، ص 507؛ و کامل الزیارات ، ص 101)
109. رُوی محمد بن عیسی عن اخیه جعفر بن عیسی عن خالد بن سدیر، اخی حنان بن سدیر، سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ شَقَّ ثَوْبَهُ عَلَى أَبِیهِ أَوْ عَلَى أُمِّهِ أَوْ عَلَى أَخِیهِ أَوْ عَلَى قَرِیبٍ لَهُ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِشَقِّ الْجُیُوبِ قَدْ شَقَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَى أَخِیهِ هَارُونَ وَ لَا یَشُقَّ الْوَالِدُ عَلَى وَلَدِهِ وَ لَا زَوْجٌ عَلَى امْرَأَتِهِ وَ تَشُقُّ الْمَرْأَه عَلَى زَوْجِهَا وَ إِذَا شَقَّ زَوْجٌ عَلَى امْرَأَتِهِ أَوْ وَالِدٌ عَلَى وَلَدِهِ فَکَفَّارَتُهُ حِنْثُ یَمِینٍ وَ لَا صَلَاه لَهُمَا حَتَّى یُکَفِّرَا وَ یَتُوبَا مِنْ ذَلِکَ وَ إِذَا خَدَشَتِ الْمَرْأَه وَجْهَهَا أَوْ جَزَّتْ شَعْرَهَا أَوْ نَتَفَتْهُ فَفِی جَزِّ الشَّعْرِ عِتْقُ رَقَبَه أَوْ صِیَامُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ أَوْ إِطْعَامُ سِتِّینَ مِسْکِیناً وَ فِی الْخَدْشِ إِذَا دَمِیَتْ وَ فِی النَّتْفِ کَفَّارَه حِنْثِ یَمِینٍ وَ لَا شَیْءَ فِی اللَّطْمِ عَلَى الْخُدُودِ سِوَى الِاسْتِغْفَارِ وَ التَّوْبَه وَ قَدْ شَقَقْنَ الْجُیُوبَ وَ لَطَمْنَ الْخُدُودَ الْفَاطِمِیَّاتُ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع وَ عَلَى مِثْلِهِ تُلْطَمُ الْخُدُودُ وَ تُشَقُّ الْجُیُوبُ. (وسائل الشیعه، ج3، ص 402؛ و تهذیب الاحکام، ج8، ص 325؛ با اندکی اختلاف در الفاظ)
110 . شهید ثانی در مسالک الافهام در این باره میگوید: «سند این روایت ضعیف می باشد، زیرا خالد بن سدیر که در سند آن است فردی غیر موثق می باشد.» (مسالک الافهام، ج10، ص27) همچنین شیخ صدوق در مورد او گفته که روایات کتابش جعلی است. (مصباح الفقیه، ج 1، ص430 ) شیخ طوسی و علی بن بابویه نیز روایات او را نپذیرفتهاند.(منبع پیشین به نقل از الفهرست) محقق بزرگوار آقا رضا همدانی می نویسد: «این روایت به خاطر ضعف سندش و اعراض اصحاب از آن، صلاحیت برای دلیل واقع شدن را ندارد.» (مصباح الفقیه، ج 1، ص430)
ضمناً یکی دیگر از کسانی که در سلسله راویان این حدیث است، محمدبن عیسی است که شیخ طوسی او را از غُلات دانسته است؛ شیخ صدوق، علی بن بابویه و بسیاری دیگر از علما نیز او را ضعیف دانسته و نقلهای او را غیر قابل اعتماد میدانند. (بنگرید به الفهرست، ص 140)
111. آیت الله سید احمد خوانساری در کتاب جامع المدارک می نویسد: صدر و ذیل این روایت متناقض است؛ اگر اینگونه اعمال از نظر امام صادق(علیهالسلام) حراماند ـ و در دیگر روایات وارد شده از آن حضرت نیز به حرمت آن تصریح شده است ـ دیگر جایی برای یادآوری عملکرد فاطمیات نبود. (جامع المدارک، ج 5، ص14)
آیت الله العظمی گلپایگانی نیز نوشتهاند: «بسیار بعید است که بتوانیم جواز لطم به صورت و گریبان چاک دادن را به عزاداری امام حسین (علیهالسلام) اختصاص دهیم، زیرا وقتی که این دو فعل در اسلام حرام باشد، محققاً زنان فاطمی نیز آن را انجام نداده اند؛ اگر چه این اعمال برای امام حسین (علیهالسلام) جایز باشد، زیرا انجام این اعمال موجب تنفر و بیزاری نفوس مردم از آن عمل میشود.» (کتاب الطهاره الاول، ص 218)
112 . کسانی که در صددند از این روایت برای اثبات مدعای خود استفاده کنند خوب است به روایات متعددی که از امام حسین(علیهالسلام) نقل شده و حضرت، زنان فاطمی را از گریبان چاک زدن و وارد کردن خراش به صورت، بعد از شهادتشان نهیکردهاند نیز توجه کنند:
چنانچه در لهوف و دیگر مقاتل معتبر آمده است، امام حسین(علیهالسلام) در شب عاشورا به زنان حرم چنین فرمودند: «ای خواهرم ام کلثوم، و تو زینب و تو ای فاطمه و تو ای رباب! هر گاه کشته شدم، گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخن ناروا بر زبان جاری نکنید. (اللهوف، ص 141 ـ140) و در کتاب کامل الزیارت نیز از امام محمد باقر(علیهالسلام) روایت شده که هنگامی که امام حسین(علیهالسلام) در صدد کوچ از مدینه برآمدند، زنان بنی هاشم آمدند و به نوحهسرایی پرداختند، تا آن که امام حسین(علیهالسلام) میانشان رفت و فرمود: «شما را بخدا سوگند، مبادا که [این] نافرمانی خدا و رسول باشد که از شما سر بزند.» (کامل الزیارات، ص195 ، ح275) که مراد آن حضرت لااقل خدش و شق جیوب و خمش وجوه را شامل میشود، چه رسد به قمه زنی و تیغ زنی.
لذاست که مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمد حسن نجفی، صاحب جواهر الکلام درباره روایت خالد بن سدیر مینویسد: «استدلال به آنچه که در مورد فعل زنان فاطمی نقل شده است، متوقف بر آن است که عمل آنها بر غیر پدر و برادرشان باشد. و تمسک به این قول که «حضرت علی بن حسین(علیهالسلام) بر عمل آنها علم داشته و در مقابل آن نیز سکوت نموده باشند؛ به نحوی که این سکوت، نشانهای از رضایت آن حضرت از آن عمل داشته باشد»، از چنگ زدن به خارهای بیابان سختتر است. (یعنی کندن خارهای بیابان با دست، از پذیرش این گفتهها آسانتر است.)» ( جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج 4، ص371)
113. کتابالعین، ج 7، ص 433
114. و یقال لطمت المرأه وجهها لطما من باب ضرب: ضربته بباطن کفها ( لسانالعرب، ج 12، ص 542؛ مجمعالبحرین، ج 6، ص 162)
115 . فرهنگ فارسی عمید.
116. خدش: خَدَشَ جلده و وجهَه: مزقه. و الخَدْشُ: مزْقُ الجلد، قلّ أَو کثر. یقال: خدَشَت المرأَه وجهَها عند المصیبه. (لسانالعرب، ج 6، ص 292، ترجمه فارسی از فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، آذرتاش آذرنوش، نشر نی، چاپ چهارم،1383)
همین مطلب را در این آدرس هم ببینید: http://abarcooh.blogfa.com/post-27.aspx
نوشته شده در چهارشنبه 92/8/22ساعت 1:44 صبح  توسط عزادار حسینی
نظرات دیگران()
متن کامل کتاب دست پنهان قسمت اول فصول اول و دوم و سوم )اهمیت عزاداری/تاریخچه و تعریف قمه زنی/ موج اول و دوم و سوم مخالفت ایه الله سیدابوالحسن اصفهانی و امام خمینی و ایه الله خامنه ای
رسا سرویس فرهنگی ـ کتاب دست پنهان با ویرایش جدید به بررسی تاریخچه، مبانی فقهی و بازتابهای قمهزنی در افکار عمومی و رسانههای بینالمللی میپردازد.
مقدمه چاپ ششم
اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا شَیْناً جَرُّوا إِلَیْنَا کُلَّ مَوَدَّه وَ ادْفَعُوا عَنَّا کُلَّ قَبِیحٍ. (1)
امام حسن عسگری(ع) فرمود: تقوای الهی را رعایت کنید و زینت ما باشید؛ نه مایه ننگ ما. با رفتار خود همه محبتها را به سوی ما جلب کنید و [با رفتار مناسب خود] هر [نسبت] ناروایی را از ما دور کنید.
آنچه ائمه هدی(ع) از محبین و شیعیان خود انتظار دارند، هدایت همه ارادتها و دوستیها به سوی آنها و دفع هر قبیحی از ساحت قدسی آن انوار تابناک الهی است.
ارادت قلبی و ابراز احساسات خالصانه دوستداران اهلبیت(ع) به محضر آن بزرگواران در طول قرون و اعصار، موجب شده جهانیان رفتار و منش ما را وسیله شناخت بزرگان دینمان بدانند. از این روست که دشمنان مکتب اهل بیت نیز مترصد به دست آوردن نمونههایی از رفتارهای ما هستند که بتوانند با عرضه آن به افکار عمومی دنیا، نفرت و انزجار عمومی را بر ضد الگوهای دینی ما ـ علیهم صلواتالله ـ برانگیزند. لذاست که می بینیم اکثر پایگاههای اینترنتی و شبکههای تبلیغاتی استکباری از تصاویر شیعیانی که با رفتارهایی مثل قمهزنی، چهار دست و پا رفتن و... قصد عرض ارادت به امام حسین(ع) را داشته اند، سوءاستفاده و شیعیان را انسانهایی متوحش، غیرمنطقی و خشونتطلب معرفی کنند و جنایات خود را در کشورهای شیعی تلاش برای کنترل و نظمبخشی جامعهای غیرمتمدن و بدوی نشان میدهند.
از سوی دیگر، سایتهای تبلیغی مسیحیت و وهابیت با ارائه این تصاویر، ذهن مخاطب را از فرصت فکر کردن به پذیرش مذهب متعالی و مترقی تشیّع دور نگه میدارند.
این مجموعه ثمره تلاشی است برای شناخت تاریخچه، سیر تطورات و زمینههای موضعگیری فقهی و اجتماعی علما در مورد قمهزنی و در آخر ارائه نمونههایی از سوءاستفاده دشمنان تشیع از آن.
استقبال گسترده علاقمندان به نشر فرهنگ عاشورا از این مجموعه، علیرغم محدودیت توان تهیه کنندگان در پاسخگویی به درخواستهای مکرر افراد، مجموعههای فرهنگی، نهادها و دستگاههای مذهبی، زمینهساز انتشار پنج چاپ از این کتاب ـ با حمایت ارزشمند اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم ـ در مدتزمانی کوتاه شد.
ترجمه سریع آن به چند زبان زنده دنیا و دهها هزار مراجعه به سایت دست پنهان و لینکدادن دهها پایگاه اطلاعرسانی به آن، نشانگر لطف الهی و نزول برکاتی است که منشأ آن را ویژگیهای خاص این مجموعه نمی دانیم؛ بلکه نیاز وافر جامعه و آمادگی مردم برای پذیرش استدلال محکم و تهی بودن فضا از محصولات قوی و پاسخگو، علت اینگونه استقبالهاست.
امید که بصیرت دینی عزاداران حسینی و ارادتمندان آستان نورانی ائمه هدی(ع) موجب جلب رضای صاحب عزای واقعی، حضرت ولیعصر(عج) و زمینهساز ظهور حضرتش گردد.
دفتر فرهنگی فخرالأ ئمه(علیهمالسلام)
ذیحجه الحرام 1430
نوشته شده در چهارشنبه 92/8/22ساعت 1:28 صبح  توسط عزادار حسینی
نظرات دیگران()
کتاب دست پنهان نگاهی به تاریخچه، مبانی فقهی و بازتابهای قمه زنی در افکار عمومی و رسانههای بینالمللی دارد.
تهیه و تنظیم کتاب: واحد پژوهش دفتر فرهنگی فخرالائمه(علیه السّلام) قم المقدسه
--------------------
این کتاب در هفت فصل گرداوری شده است:
فصل اول - اهمیت عزاداری برای سالار شهیدان(علیه السّلام)
فصل دوم - تاریخچه قمه زنی
فصل سوم - سیر تاریخی مقابله علما با انحرافات عزاداری
فصل چهارم - علل صدور فتوای عدم جواز قمه زنی از سوی عالمان
فصل پنجم - پرسش و پاسخ از علما و صاحب نظران درباره سؤالات رایج در موضوع قمه زنی
فصل ششم - چند کتاب خواندنی در موضوع عزاداری
فصل هفتم - مروری اجمالی برسوء استفاده? دشمنان تشیع از مسأله قمه زنی
مقدمه کتاب
(اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا شَیْناً جَرُّوا إِلَیْنَا کُلَّ مَوَدَّةٍ وَ ادْفَعُوا عَنَّا کُلَّ قَبِیحٍ.)
امام حسن عسگری (علیه السّلام) فرمود: از خدا بپرهیزید و زینت ما باشید؛ نه مایه ننگ ما. با رفتار خود همة محبتها را به سوی ما جلب کنید و [با رفتار مناسب خود] هر [نسبت] ناروایی را از ما دور کنید. بحارالأنوار، ج 75، ص 372
آنچه ائمه هدی(علیه السّلام) از محبین و شیعیان خود انتظار دارند، هدایت همه ارادت ها و دوستی ها به سوی آنها و دفع هر قبیحی از ساحت قدسی آن انوار تابناک الهی است. ارادت قلبی و ابراز احساسات خالصانه دوستداران اهل بیت (علیه السّلام) به محضر آن بزرگواران در طول قرون و اعصار، موجب شده جهانیان رفتار و منش ما را وسیله شناخت بزرگان دینمان بدانند. از این روست که دشمنان مکتب اهل بیت نیز مترصد به دست آوردن نمونه هایی از رفتارهای ما هستند که بتوانند با عرضة آن به افکار عمومی دنیا، نفرت و انزجار عمومی را بر ضد الگوهای دینی ما(علیهم صلوات الله) برانگیزند. لذاست که می بینیم اکثر پایگاههای اینترنتی و شبکه های تبلیغاتی استکباری از تصاویر شیعیانی که با رفتارهایی مثل قمهزنی، چهار دست و پا رفتن و... قصد عرض ارادت به امام حسین(علیه السّلام) را داشته اند، سوءاستفاده و شیعیان را انسانهایی متوحش، غیرمنطقی و خشونت طلب معرفی کنند و جنایات خود را در کشورهای شیعی تلاش برای کنترل و نظم بخشی جامعه ای غیرمتمدن و بدوی نشان می دهند.
از سوی دیگر، سایت های تبلیغی مسیحیت و وهابیت با ارائه این تصاویر، ذهن مخاطب را از فرصت فکر کردن به پذیرش مذهب متعالی و مترقی تشیع دور نگه می دارند. این مجموعه، ثمره تلاشی است برای شناخت تاریخچه، سیر تطورات و زمینه های موضع گیری فقهی و اجتماعی علما در مورد قمه زنی و در آخر ارائه نمونه هایی از سوءاستفاده دشمنان تشیع از آن. امید که بصیرت دینی عزاداران حسینی و ارادتمندان آستان نورانی ائمه هدی(علیه السّلام) موجب جلب رضای صاحب عزای واقعی، حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و زمینه ساز ظهور حضرتش گردد.
نوشته شده در چهارشنبه 92/8/22ساعت 1:22 صبح  توسط عزادار حسینی
نظرات دیگران()
با نام و یا دخدای ابراهیم و موسی وعیسی و محمد صلوات الله علیهم اجمعین و سید وسالار شهیدان نینوا در شب تاسوعای حسینی 1434 قمری این وبلاگ را آغاز می کنیم. امید که مرضی رضای حضرت ولیعصر عجل الله فرجه الشریف باشد.
نوشته شده در چهارشنبه 92/8/22ساعت 1:9 صبح  توسط عزادار حسینی
نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ